حکایاتی از عمرهگزاری پیامبرخدا صلیالله علیهوآله(۲)
● عدم توقف برای حج و اکتفا به عمره!
سال هشتم هجری پیامبر خدا با پایان گرفتن جنگ حنین، در نیمه ماه ذیقعده در جعرانه برای انجام عمره مُحرِم شدند.۱ و وارد مکه شدند و عمره بهجای آوردند. با آنکه نزدیک موسم حج بود و همه مسلمانان دوست داشتند حجشان را با حضور پیامبر خدا به جای آورند، حضرت بعد از انجام عمره به مدینه بازگشتند و در مراسم حج شرکت نکردند.
با عنایت به اهمیت حج و جایگاه رفیع آن نزد انبیای الهی و از طرفی در اولین سال فتح مکه و پاکسازی کعبه معظمه از بتان، توقع این بود که پیامبر خدا صلیالله علیهوآله حدود ۲۲ روز مانده به عرفه، مکه را ترک نکنند و حج به جای آورند. در علت اینکه چرا چنین کردند، تحلیل و نظراتی مطرح گردید.
برخی را نظر بر این است که چون حضرت رسول، سه ماه از مرکز حکومت نوبنیاد اسلامی به دور بوده و بعد فتح مکه به نبرد حُنین رفتند و به مدینه برنگشتند، رسیدگی به امور حکومت و مردم، برای حضرت در اولویت قرار داشت، ترجیح دادند به مسئولیت اجتماعی و دینی خود در مدینه بپردازند، لذا برگشتند.
لازم به یادآوری است که پیامبر قبل از ترک مدینه، جناب ابوذر غِفاری را جانشین خود در مدینه تعیین کرده بودند.۲ اما بیتردید همه امور به تدبیر جناب ابوذر قابل حل و رفع نبود. امور زیادی وجود داشت که خود حضرت باید آنها را تمشیّت میکردند. از اینرو با انجام عمره زودتر مکه را ترک و به مدینه بازگشتند.
پاسخ دیگر این است، که چون در سال هشتم هنوز مشرکان در حج گزاری شرکت میکردند، پیامبر تمایل نداشتند کنار مشرکان حج به جای آورند. چون جمعی از آنها به رسم جاهلیت عریان و به آداب جاهلیت حج انجام میدادند. پیامبر خود به این مسئله اشاره میکنند.۳ لذا به دلیل این وضعیت، حج انجام ندادند.. شاید بتوان گفت، به هر دو سبب، برخلاف انتظار مسلمانان رغم آنکه در ماه حج در مکه بودند از انجام حج اجتناب و به مدینه برگشتند.
●تعیین جوان۲۰ ساله به عنوان امیر حاجیان
پیامبر خدا قبل موسم حج، برای اداره امور حاجیان و امارت بر مکه و پاسخ به نیاز حجگزاران مسلمان، جناب عتّاب بن اُسَید را که جوانی بردبار و خردمند و حدود بیست سال داشت، به عنوان امیرالحاج و والی مکه تعیین کردند. پیامبر در این خصوص نامهای خطاب به مردم مکه صادر کردند که در حکم بیانیه مأموریت امیر جوان و مسئولیت مردم بوده است. در ابتدای آن حکم چنین مرقوم داشتند:
"از محمد پیامبر خدا به همسایگان خانه خدا و ساکنان حرم الهی! بعد از حمد و سپاس خداوند... محمد پیامبر خدا حکم کارها و مصالح شما را بر عهده عتّاب بن اُسَید گذاشت. آگاهی بخشی غافل وآموزش جاهل و راست کردن کجیها و تربیت کسانی که از تربیت الهی به دور ماندهاند، به دلیل دانش و شایستگی او، وظیفه و مسئولیت وی قرار دارد. پس او خدمتگزار و برادر دینی ماست و دوستدار دوستان ما و دشمن دشمنان ما و برای شما سایهبان و زمینی پاکیزه و آفتابی درخشنده است. مبادا کسی از شما به بهانه جوان بودن با او مخالفت کند.۴
پیامبر در این بیانیه دانش و خردمندی عتاب را دلیل این انتخاب بر شمردند. همچنین جناب مَعاذ بنجَبل را برای تعلیم احکام و قرآن برگزیدند. وی تسلط زیادی به احکام و قرآن داشت.۵
وقتی پیامبر جناب عتّاب را منصوب کردند، عدهای به اعتراض برخاستند که چرا با حضور بزرگان و افراد مسنتر، یک جوان ۱۹ یا ۲۰ ساله را برای این منصب، برگزیدید؟ پیامبر خدا در پاسخ به این اعتراضات فرمودند: "لا یَحتَجَّ مُحتجَّ منکم فی مُخالفتِه بِصِغَرِ سِنِّه" "کسانی که با انتصاب این شخص برای فرمانداری و امارت حج مخالفند، استدلالشان را این قرار ندهند که سنش کم و جوان است، اگر استدلال دیگری دارند، بیان کنند."
بعد فرمودند:
"فَلَیسَاَلاَکبَرُ هُوالاَفضَلَ بَلِ الافضلُ هوالاَکبَرُ"۶
"آن کس که مسنتر است لزوماً شایستهتر نیست، بلکه فرد شایستهتر بزرگتر است."
● عمره حَجَّةُالوَداع
عمره دیگر پیامبر در سفرحَجَّةُالوَداع بوده است که قطعاً عمره تمتع نبوده است. چون پیامبر خدا در این سفر، حج قِران به جای آوردند نه حج تمتع تا عمرهاش تمتع باشد۷
حضرت با آداب خاصی وارد مسجد الحرام شدند و اعمالش را با استلام حجر آغاز کردند، بعد طواف نمودند، سپس دو رکعت نماز طواف به جای آوردند وبعد وارد چاه زمزم شدند و آب زمزم نوشیدند و قبل از عزیمت به صفا برای انجام سعی، چنین دعا کردند:"الّلهُم اِنّی اَسئلُکَ عِلماً نافعاً و رزقاً واسعاً و شِفاءً من کُلِّ داءِِ و سَقمِِ"۸
پایان اعمالش نیز حجر الاسود را استلام کردند.
- حمید احمدی
- ۳ خرداد ۱۴۰۴
- --------------------
- ۱- انساب الاشراف، ج۱،ص۳۵۳
- ۲-السیرةالنبویة ، ج۲،ص۳۳۹
- ۳- المیزان، ج۱۰ص۱۷۴
- ۴- مکاتیبالرسول،
- ۵-السیرةالنبویةج۲،ص۵۰۰
- ۶- بحارالانوار، ج۲۱، ۱۳۳و مکاتیبالرسول، ح۲، ص۶۶۱
- ۷- المبسوط، ج۱، ص۳۱۱
- ۸- مغازی واقدی، ج۲، ص۱۰۹۸