جبل الرحمه و شکوه نیایش!
در عرفه که باشید ، پیش و بیش از همه رایحه حضور حسین بن علی علیهماالسلام و ترنم نیایش بی بدیلش را حس و خواهید شنید.
اساساً همه زوایا و لایههای این صحرا آمیخته شده و پیچیده به مناجات حسین علیهالسلام است.
از این رو صبحگاه با درخشش خورشید خود را به جبل الرحمه که شاهد مناجاتش بوده ، می رسانم و چشم و ذهنم به تصویر حضورش در کنار کوه رحمت دوختم، تلاش میکنم تصویری از آن جلوه جمال الهی در لحظههای سرمست حضور در محضر دوست و معشوق را بر اساس گزارش شاهدان آن روز فراموش نشدنی، آن منظره جمال حبیب در محضر و معاشقه با محبوب را ترسیم کنم.
باید نگاه را به عمق تاریخ دوخت و از ژرفای کلمات و معانی،حالات و جلوههای آن صحنه به یاد ماندنی به ذهن آید و با قلم ترسیم گردد و در جانها مصور شود.
در خود تمرکز یافته تا تصویری هرچند نیم رخ، کم رنگ، کوتاه از رخ رعنا و ماه نشان حبیب خدا را که همه وجودش مستغرق در گفت وگوی محبوب است را به قلم آورده و رسم نمایم!
گرچه قطرات اشک از شوق و عظمت این صحنه نگاهم را تیره و تار میسازد اما لذت نگاه بر ساحل این کرانه بیانتهای رحمت و ادب، شائقم میکند تا نزدیکتر روم و چشم برندارم!
رو به کعبه در جانب چپ کوه کم ارتفاع در لباس سفید احرام در حالی که خانواده و یاران و دوستانش با فاصلهای کم در کنارش ایستادهاند،
دستها را بالا آورده و با ابتهال و صورت برافروخته از درخشش این ملاقات، زمزمه مناجاتش آغاز میشود.
گویا کوهی در کنار رحمت گسترده و بلند و مواج ایستاده و به تواضع سر خم کرده است!
حال میفهمم که چرا به این تل، جبل رحمت میگویند، چون این تل بر کوه رحمت تکیه زده است و در دل خود نجوا و شکوههایی که بیان و تجلی جمال و جلال خداوند است را دارد! گونههایش خیس اشک است و شانههایش در ذکر نام یار لرزان!
آغاز آهنگ او در گفتوگو با محبوب، با حمد محبوب شروع میشود و او را به کرم بیانتهایش میخواند:
"هوالجواد الواسع"
و عارفانه بر این فرصت استماع سخن و نجوایش او را میستاید:
"هو للدعوات سامع"
از نعمتهایپرشمارش میگوید.
نه تنها به حمد و ثنا و دعا میخواندش، شِکوههایش را نیز باز میگوید."اَشکو الیک غُربتی و بُعد داری" از این شکوه او بیمناک میشوم!
او که در جوار عز و قربش مقام دارد از غربت و دوری بنالد ما درمانگان و بیخانمان چه گوییم!
یکی از بزرگان اهل معنا و بصیر میگفت: دوری را کسی فهم کند که قرب و وصال چشیده باشد!
شُکوه نیایش او کوه و دشت و فضا را به تسخیر در آورده، اما ادب او در نجوا و ترنم با خداوند با شکوهتر و زیباتر است! کلیمی که لحظهای در این معاشقه طولانی، ننشست و تمام ساعات ترنم زبور عرشیاش به ادب ایستاد!
و طنین صدایش حکایت از خشیت مشاهده جلال دوست دارد. چنان ادب کرد و سوز و طنین صدایش در فرازهای بلند زبور آهنگین و ملکوتیاش، جبلالرحمه را به آستان بلند و مقدس بدل ساخت و محل تجلی طلعت نور حق میکند و ساعیر تجلی حق گردید و قرنها چشم ها و دلها و اذهان را مجذوب خود ساخته است.
لذا میتوان گفت: جبلالرحمه؛ جبل طور حسین است که درخشش نور خداوندی با زمزمه های قدسیاشدرخشید.بله کوه طور است و باید خلع اغیار از نفس کرد و اذن ورود گرفت. چنانچه کوه طور به تجلی نور حق محل مناجات کلیم خدا شد و ساعیر محل مناجات حضرت مسیح کلمهالله و جبل فاران با تجلی خداوند معبد پیامبر خاتم گردید.
"بِمَجْدِكَ الَّذِي ظَهَرَ عَلَى طُورِ سَيْنَاءَ فَكَلَّمْتَ بِهِ عَبْدَكَ وَ رَسُولَكَ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ"
و به مجد و بزرگيات كه در طور سينا ظاهر نمودى و به آن با بنده خود و رسولت موسى بن عمران سخن گفتى.
وَ بِطَلْعَتِكَ فِي سَاعِيرَ وَ ظُهُورِكَ فِي جَبَلِ فَارَانَ بِرَبَوَاتِ الْمُقَدَّسِينَ
و بطلعت نورانيت كه در ساعير (جايگاه مناجات عيسى) بر او آشكار نمودى و به ظهورت كه در كوه فاران (قرب مكه بر خاتم رسولانت) تجلى كردى (و آن تجلى با عظمت) در مقامات عاليه قدسيان "وَ جُنُودِ الْمَلاَئِكَةِ الصَّافِّينَ" وَ خُشُوعِ پیامبران شد.
به همین جهت جبل رحمت در روز عرفه درخشش متفاوت و جذبه رحمانی و جمال الهیاش پرفروغتر است.
بیش از یک ساعت از آغاز مناجاتش گذشته است، هنوز ایستاده و دستهایش بالاست و گونههای مبارکش در باران اشک خیس و آهنگ مناجات و نغمههای دلکش نیایش تکرار نشدنیاش به تسبیح محبوب و تضرع و استغاثه ادامه دارد:
سُبحانَکَ اِنّی کنتُ مِنالمُوحدین
سُبحانَک انّی کُنتُ مِنالخائِفین
سُبحانَک انّی کُنتُ من الوجلین
سُبحانَکَ انّی کُنتُ مِنالراجین.
همراهان نیز چنین کردند و همدلانه برای بزمی بزرگ در موسمی دیگر آماده شدند و میوه اجابت از ادعیه چیدند و سرود رضایت خواندند و بر عهد خویش وفا کردند.
- حمید احمدی
- نهم ذیحجه۱۴۰۲