شنبه 24 خرداد 1404

با پیامبرخدا در آخرین حج(۱۱)

اولین سروده در ولایت علی!


با پیامبر خدا در آخرین حج(۱۱)

  •  اولین سروده در ولایت علی!

پیامبر بعد از ایراد خطبه و معرفی علی‌علیه‌السلام به عنوان ولی بعد از خودش در حال پایین آمدن از جایگاه هستند که حَسّان بن ثابت شاعر معروف عرب از جمع کاروانیان بپا می‌خیزد و بالبداهه چنین می‌سراید:

یُنادیهم‌‌‌‌ یوم‌الغَدیر نَبیهُم

بِخُم و اسمَع بالرسولَ مُنادیا

فقال: فَمَن مولاکم و نبیکم؟

فَقالواوَ لَم‌یبدوا هُناکَ التعامیا

اِلهَکَ مولانا و اَنتَ نَبیّنا

وَلَم‌تَلق منّا فی‌الولایه عاصیا

فَقُل لَهُ: قُم یا علی فَانّنی 

رَضیتُک مِن بَعدی اماماً و هادیا

فَمن کُنتُ مولاه فهذا وَلیّهُ 

فکونوا له اتباع صدق موالید

هُناک دعا اَلّلهُم وال ولیه

و کن للّذی عادا علیاً مُعادیا۱

"در روز غدیر خم پیامبر این مردم‌را دعوت می‌کند و چقدر ندای این پیامبر برای امت شنیدنی است!

پس فرمود: مولای شما و پیامبر شما کیست؟ 

و آن امت بدون آن‌که تجاهل کرده و چشم بر هم نهند، گفتند: تو مولای مایی و تو پیامبر ماهستی، از میان ما مخالفی نخواهی یافت.

پس به علی فرمود: برخیز ای علی! خشنودم که تو بعد از من امام و هادی خواهی بود.

پس‌ای مردم ! هر کسی که من مولای او هستم این علی ولی اوست.

بنابر این شما پیروان صدیق و از مولیان راستین او باشید. 

آن‌گاه پیامبر چنین دعا کرد که خدایا ولی آن باش که ولایت او را دارد و با کسی که دشمنی کند با علی دشمن باش! 

پیامبرخدا بعد شنیدن اشعار حسّان در حق او دعا کردند. 

  •  شادباش به علی!

بزرگان و سران و شخصیت ‌های بارز این کاروان بزرگ هر یک به خدمت علی می‌رسند و دستش را می‌فشرده و به او تبریک می‌گویند.

  جمعیت زیادی نیز با دست نشاندن و دعا، ابراز ارادت و خوشحالی می‌کنند و تبریک می‌گویند. 

نماز عصر اقامه می‌شود و هم‌چنان مردم به ابراز ارادت و شادباش نزد علی می‌آیند. 

  • شکر و شادمانی‌در ورود به مدینه!

دستور حرکت کاروان داده می‌شود. روزها و شب‌ها به روال گذشته برای اقامه نماز و استراحت متوقف می‌شوند و گاه برای برداشتن آب و آذوقه اتراق می‌کنند. و به تدریج از انبوه آن کاسته می‌شود ولی هم چندان هزاران نفر همراه پیامبرند تا روز بیست و ششم ذی‌حجه به مدینه نزدیک می‌شوند و از دور دیوارهای شهر نمایان می‌شود. وقتی پیامبر دیوارهای مدینه را مشاهده کردند، سه بار تکبیر گفتند و ا حمد خداوند گفتند و از نعمت‌ها و وعدهایش چنین یاد کردند:

لااِلهَ اِلّاالله وَحدَهُ لاشَریکَ لَه،لهُ‌المُلک و لهُ‌الحَمد،وَ هُوَ عَلی‌کُلّ‌شَیءِِ قدیر،آیبونَ تائبون،عابِدون،ساجِدون لربّنا،حامِدون، صَدَقَ ‌اللهُ وَعدَه و نَصرَ عبدَه و هَزُم الاَحزابَ وَحدَه"۲

  خدایی جز الله نباشد که او را شریکی نیست. حکمرانی و سپاس تنها از آن اوست و او بر هر کاری تواناست، ما به سوی او باز می‌گردیم و توبه کنندگانیم. عبادت‌کنندگانی که تنها برای خداوند سجده می‌کنیم و حمد او گوییم.

خدایی که وعده‌اش را محقق ساخت و بنده‌اش را یاری کرد و به تنهایی گروه کافران را مغلوب ساخت.

جمعیت انبوه با تن‌های خسته از راه طولانی و مشقات سفر باز می‌گردند اما با روح‌های سبک و قلب‌های سرشار از شکر و شادی همراه پیامبر‌خدا وارد شهر شدند و مردمی که در انتظارشان صف کشیده‌اند، از شوق دیدار پیامبر و عزیزان‌شان، قطرات اشک شوق بر گونه‌هایشان غلطان و شکرانه ‌های‌شان را با حمد و گل و لبخند نثارشان می‌سازند.

  • بردهای یمنی که کفن حبیب خدا شدند!

روزها از سفر گفتند و شنیدند و از وقایع مهم آن خاصه از رخداد روز مبارک هیجدهم ذی‌حجه و سومین روز برگشت، حکایت‌ها نقل کردند و در اطراف آن گفت‌وگو کردند. چنان‌که شاهد تحرکات عده‌ای بودتد نغمه‌های دیگری ساز می‌کردند و خاطرشان را مکدر و افکارشان را نگران می‌ساختند.

 ماه اول سال یازدهم می‌گذرد، و در ماه دوم سال جدید پیامبر در بستر بیماری است و حرکت‌های مشکوک فزونی می‌گیرد و سر انجام در واپسین ایام این ماه، تلخ‌ترین حادثه رقم می‌خورد و پیامبر خدا به دیدار محبوب می‌روند و به امر حضرت دو قطعه پارچه بُرد یمنی را که احرام حجش بود، کفنش قرار می‌دهند تا با خلعتی مبارک و شایسته که در ضیافت الهی بر تن داشت، در تشرف به لقاءالله بر قامت او بنشیند و بدرخشد!

السلام علیک یا رسول‌الله!

 

  • حمید احمدی 
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۴
  • --------------------
  • ۱- کفایه‌الطالب،ص۱۸
  • ۲-صحیح مسلم، ج۴، ص۱۰۵و صحیح، ج۲، ص۲۰۴و ج۵،ص ۴۹.