لطائف قرآنی(۱۸)
●حج زاد و توشه ابدیت!
خداوند سبحان همه را به فراهم ساختن توشه سفر فرا خوانده است:
"تَزوَّدوا فَاِنَّ خیرَالزادِ اَلتَّقوی"۱
تنها در همین یک مورد است که چنین دعوت و عبارت در قرآن کریم آمده است. آن هم بعد بیان برخی احکام حج این چنین از برداشتن زاد و توشه سخن میگوید:
"الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ ۚ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ.۱
"حج در ماه های معین و معلومی است. پس کسی که در این ماه ها حج را بر خود واجب کرد، [بداند که] در حج، آمیزش با همسر و گناه و جدال جایز نیست. و آنچه از کار خیر انجام دهید خدا میداند. و به نفع خود توشه برگیرید که بهترین توشه، پرهیزکاری است و ای صاحبانِ خرد! از من پروا کنید."
در این آیه لطائف متعددی نهفته است ازجمله آنها:
اولاً چون حج را مستلزم سفر باشد چنانچهفرمودند:
"وَأَذِّن فِي ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ يَأۡتُوكَ رِجَالࣰا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرࣲ يَأۡتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقࣲ"۲
ثانیاً، حکیمانه و هوشیارانه از نیاز سفر به زاد و توشه، نقبی به سفر ابدی و اصیل، یعنی آخرت زده و نیاز آن را به زاد و توشه یاد آور میشود و با ظرافتی دیگر تقوا را توشهی آن سفر معرفی میکند.
پس هم راه نشان داده که فرمودند، همگی مسافرید و هم آگاه میسازد که مسافر بیتوشه نتواند حرکت کند و هم همه را به بهترین توشه که تقوا باشد راهنمایی میکند.
و از دیگر لطائف این آیه همین باشد که حج به عنوان مصداق بلکه از بارزترین مصادیق تقوا معرفی شده است.
نکته دیگر آن باشد که مراد از خیر که فرمودند "خَیرُالزاد التقوی" نه اینکه توشههای معنوی دیگری هم خوب است ولی تقوا بهتر است بلکه مقصود آن است که تنها زاد سودمند تقواست. و لذا انسان غیر متقی و بدون تقوا بیتوشه است و انبانش از زاد تهی باشد.
بنابر این، خود حج از نیکوترین توشه سفر سخت ابدیت است که همه در پیش داریم که همه نیازمند توشهای فراخور این سفر، چنانچه حضرت امیر علیه السلام فرمودند:
"راهى پر مشقّت و بس طولانى در پيش روى دارى، و در اين راه بدون كوشش بايسته، و تلاش فراوان، و اندازه گيرى زاد و توشه، و سبك كردن بار گناه، موفّق نخواهى بود"۳
دیگر آن که بیاندیشیم چه توشهای برای چه سفری نیاز داریم و همراه میسازیم.
ظرافت و رقیقه مهم در این آیه، آن باشد که اگر نازک اندیش باشیم در خواهیم یافت که به هوشمندی تمام پیوند بین سفر حج و سفر ابدیت خورده است. و آنکه حج یک عبادتی در عین فاخر و جامع بودن به مانند سایر عبادات و اعمال ما، انگیزه انجام آن به بیان حضرت امیر مومنان علیهالسلام گاه به ترس از جهنم انجام میگیرد چنانچه خداوند فرمودند: " وَاتّقوا النّارالّتی اّعِدَّت للکافرین"۴
توشهاش چنان باشد که مسافر را تا رهانیدن از جهنم کفایت کند و گاه با شوق بهشت ادا شود که زادش تا بهشت او را بس باشد. ولی هیچیک مقصد نیستند و هردو میانه راه باشند. لذا چنین رهتوشههایی در بین راه به پایان رسد.اما اگر عبادت و حجگزاریاش از جنس تقوای احرار باشد نه ناشی از خوف جهنم و نه به شوق بهشت باشد، بلکه "لِِله عَلیالنّاسِ حِجُّالبیت"۵ یعنی به سبب محبت به خداوند و به خاطر خودش باشد، این توشه مسافرانش را تا لقای پروردگار میبرد. چون زادشان تا لقاءالله است. پس به لقای پروردگار میرساند. لذا گفته شد: "سفر حج برای زائری که به مقصد رسیده مقصود را در مقصد یافته و باز گشته است"۶ چنین زائری به همراه صاحب ضیافت و مهماندار به دیار خویش باز میگردد و تجلی این کلام حضرت حق میشود: "هوَ مَعَکّم اَینَ ما کُنتُم"۵
- حمید احمدی
- ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
- -----------------
- ۱-بقره، ۱۹۷.
- ۲- حج، ۲۷
- ۳- نهجالبلاغه،نامه ۳۳
- ۴-آل عمران، ۱۳۱
- ۵- آیه الله جوادی آملی، اسرار نهفته درحج، مجله الکترونیکی اسراء، ۱۳۸۸، شماره ۶
- ۶- حدید، ۴