تندر طوفان الاقصی!
( به مناسبت سالگرد حماسه بزرگ عملیات طوفان الاقصی)
آذرخشی سهمگین بود! کر را هم شنوا ساخت و گوش هر غنودهای از شنیدن آن چارهای نداشت.
طنین تُندرش جهان غفلتزده را تکان داد!
چون صدای رعدِ طوفانی برخاسته از قلبهای مجروح بود.
شفاف و زلال چون چشمهای که از صخره برون تراویده، لبریز از احساسات مظلومان سرزمینش!
سرچشمه آن نالههای ظلم و عذابِ حرمانی بود که ملتی در دلهای خود اندوخته بود.
دردهایی از حبس فرزندان و کودکانش از پرپر شدن فرزندان بیگناهش، از سالها گرسنگی و درد و رنج، از تخریب آلونکهای مهاجران رانده شده از شهرها و روستاها، از زندانی شدن میلیونها انسان از سوی غاصبان!
صدای نهیب دردهایی بود که از بیخ جانشان برخاسته و از بارهای غمی بود که روزگاری دراز در درونشان پنهان ساخته و در آن شب پائیزی آهنگ آن کرد که از درون در همه جا پراکنده گردد.
چنین شد که طوفانی بر پا کردند!
طوفانی از سرزمین مقدس ، از داغداران تعدیات دشمن به قدس شریف و از شاهدان زخمهای مسجد الاقصی!
سهمگین بود چون آذرخش، چون صدای سفیر گلولهها، بُرنده چون شمشیر؛ زیرا آوای حق بود و آه و آوای نهفته مظلومان!
همچون خروش رعد یا چکاچاک بهم خوردن سلاح، از صدا و درخشش آذرخشی در جهان پیچید و درخشید. هیچ مخالفی نتوانست آن را بشنود و پیرامونش گرد نیاید و سخن نگوید حتی آنان که سالها به امر اربابان ستم و صاحبان رسانهها و تریبونهای ضلالت، تباهی و مروجان فرهنگ تفرعن سلطهگران سیهرو،
به استتار ظلمِ نژادپرستان و کودککشان صهیونی و تروریستهای دستپرورده مدنیت غرب، همه هَمّشان را مصروف داشته بودند، ناگزیر به سخن گفتن شدند!
طوفانی به پا شد که اوج نفرت ملتی نسبت به ظلم و نژادپرستی و تجاوز را به صدا در آورد و بر کوس رسوایی همه آن مدعیان متکبر غرب و حاکم زبون منطقه نواخت.
صدایش در عالم پر گردید و مدعیان حمایت از انسان و حقوق انسان به نهایت زبون و خار گشتند.
همه آنچه سالها گفتند و بافتند و به حذف و هدم ملتی اندیشه کرده و نقشه کشیدند، طوفان که از قلوب پاک جوانان اهل ایمان و از دل نالههای عبادتگاه مقدس اقصی بلند گردید، باطلشان ساخت و چو حلاجی، پنبهشان کرد و همه رشتهها از هم گسسته شد!
اُبّهت پوشالیشان فرو ریخت، جنون و خوی توحش مدعیان تمدن و انسانگرایی و آزادی به نهایت، زشت و کریه، هویدا شد.
بعد آن، خانهها ویران کردند و بیمارستانها بر سر بیماران و کودکان مجروح آوار ساختند.
برای دفاع از حقوق بشر، دهها هزار انسان کشتند و در دفاع از حقوق زن، هزاران مادر و دختر را به قتل رساندند و دهها هزار مادر را داغدار کودکانشان ساختند!
و برای زندگیِاصحاب ستم و جهل، حق حیات از میلیونها انسان ربودند و زیر تلی از آوارها مدفون کردند و شهرهاشان را به زندانی مخوف بدل ساختند!
و ما و همه انسانها در حیرت و بُهت ماندیم که چرا از آن مدعیان که با همه توان و حِدّت تمام پیجوی زن و زندگی و آزادی در سرزمین ما و جهان مدرنشان بودند و سینهچاک این حقوق، نشان وصدایی از غیرت و از حَمیّت نمی بینیم و نمیشنویم، حتی احساس شرمشان را هم ندیدیم!
ولی جهانی ذلت و جهالت و رسوائیشان را به تماشا نشست!
بر آن همه قتل زنان و ذبح زندگی و دفن آزادی چشم فرو بستند تا رسوائی حامیانشان را نبینند!
چون ننگی بر پیشانی و حیات همه مدعیان دروغین و کاسبان حیات انسان و آزادی و زندگی و زن بود و
تاراج حیثیت و وجاهت کاذبشان و سبب کنار رفتن نقابهای دروغین از چهره عُمّال زر و زور گردید!
با این همه صدای مهیب تندباد و غرش طوفان الاقصی هنوز ادامه دارد و دشمن با همه جنایت، قتل، غارت، کشتن زنان،
به بلندتر و فراگیرتر شدن صدای طوفان کمک کرد و بر غرش درست و بهنگام آن صحه گذاشت.
طوفان برپا شده در سحرگاه پائیزی با تخریب همه سرپناههای زنان، کودکان، بیماران، محو همه آثار زندگی، حیات انسانی و زیر پا نهادن همه حقوق بشر با حمایت حامیان زن، زندگی، آزادی و مدافعان حقوق انسان، آرام نگرفت.
زندگی ادامه دارد!
هنوز کودکان و زنان در حمایت از مردان در جنگ، گرسنگی و داغ فرزندان، جوانان، مردان و کودکان را تحمل میکنند و دست به سوی آسمان دارند.
هنوز زندگی را با امید به وعدههای الهی سروپا نگه داشتهاند.
و هنوز مثل همیشه به آزادی سرزمین غصب شدهشان و آزادی ملت در بندشان ایمان دارند!
و به نصر و یاری حزبالله اعتماد و باور دارند!
نه به غرب پناه بردند و نه آزادی و زندگی را از سلطهگران تقاضا کردند و تنها به ایمانشان اتکا و به خداوند توکل داشته و نصرت و ظفر را با صبر، جهاد و مقاومت از او تمنا دارند.
وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ
- حمید احمدی
- ۱۸ مهر ۱۴۰۳
- #کربلا_طریق_الاقصی