پنج شنبه 1 آذر 1403

سلام بر حضرت امید و سلطان جمال!

ای همه امید! و ای معنای امید و ای نفس امید! روزگارانی بر ما گذشت که در آن حوادث تلخ و غلبه جنود یأس‌ و ابلیس را شاهد بوده‌ایم، اگر تو ای حضرت امید و ای کشتی نجات و ای سراج منیر خداوندی، سایه امیدت بر سر ما سایه نی‌انداخته بود، نهیب حادثه بنیان هستی ما را ز‌جا برده بود! اما ما مانده‌ایم !


 سلام بر حضرت امید و سلطان جمال!

ای همه امید! 

و ای معنای امید و ای نفس امید!

روزگارانی بر ما گذشت که در آن حوادث تلخ و غلبه جنود یأس‌ و ابلیس را شاهد بوده‌ایم، اگر تو ای حضرت امید و ای کشتی نجات و ای سراج منیر خداوندی، سایه امیدت بر سر ما سایه نی‌انداخته بود، نهیب حادثه بنیان هستی ما را ز‌جا برده بود!

اما ما مانده‌ایم !

چون در پرتو صبر تو زیسته و به درخت امید تو چنگ زده‌ایم و در سایه لطف تو پناه برده‌ایم. 

ای کهف حصین سرمدی!

 تند باد سهمگین ظلم و ستم دشمن، چه بناها تخریب و چه جان‌ها گرفت، اما هرگز بنیاد ما نلرزید و ویران نگشت، چون به نفس تو قرار و با دعای تو امید بسته‌ایم و یقین دانسته و دانیم که چنین نماند و چنین نیز نخواهد ماند!

ای امید هستی یقین داشته و داریم که :

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد

عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد.

ارغوان جام عفیفی به سمن خواهد داد

چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد.

 

 ای حضرت امید!دل‌های نومید و فسرده با یاد عشق تو روشن می‌شود. 

زندان تنگ و تاریک به وزش نسیم قدوم تو گلشن خواهد شد!

کافر صد ساله بیند ترا 

سجده کند و زود مسلمان شود.

 

ای مولا و سرور و محبوب ما!

ای نزدیک‌تر از عقل و خرد!

 همه جمال، جلال و شکوه عالم پژواک آواز حضور توست! 

بر اثر دم تو، نی سخن گوید و چکاوکان و بلبلان به نوا درآیند!

 

ای ماه پرفروغ هستی ای اقمر قمرها! 

هر شب دل به عشق تو بر بام فکر خفته‌ایم و یک یک ستاره‌ها را شماره کنیم!

هر ستاره چون نور تو را انعکاس می‌دهد غرق بوسه‌اش سازیم !

  بر هر کوی و روزنی که نشانی از تو و دیدار رخت دارند، ایستاده‌ایم و غبار آن به سرمه بر دیده کشیده‌ایم وبوسه بر دست و دیده گانی زدیم که به رخ یار ما آشنا گشت!

چرا که گفته‌اند اگر بوسه به جانی است فریضه است خریدن!

و جان فانی به مهر و عشق تو جاویدان شود!

و عشق تو معراج آدمی به بام سلطان جمال شود.  

 ای روح هستی! هر نسیمی که بر گلستان تو بوزد خوش است و روح نواز!

ای که همه زیبایی‌های شهرها به یُمن نام و یاد و قدم توست! 

 چون اربابان جمال و عشق گفته‌اند: 

زیباترین شهر عالم آن‌جاست که تو در آن سُکنی داری، چنین است که قدم‌گاه تو جبل طوای ما شد!

بسان فاخته پیوسته 

فریاد کو کو زنیم و نغمه سر می‌دهیم:

کو بام غیر بام تو؟ 

کو نام غیر نام تو؟

گرچه رنج‌ها کشیدیم اما بی‌رنگ عشق تو نبوده و نیست.

چون محنت هجران تو با عشق سرشته است و بدین سبب رنج ما عین عشق است و مقدس!

و زخم عشق تو زنده کند مرده در کفن و روزی ز عشق خورد تا ابد!

 

سلام بر تو ای‌ شکوه صبر و حلم خداوند! 

ای معنای هستی ای همه امید !

ای خداوندگار عشق و امید! 

رنج و عشق ما را به امیدت سیراب و به نگاهت گوارا وجاودانه کن ! 

 

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ الْمَأْمُونُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُولُ، السَّلامُ عَلَيْكَ بِجَوامِعِ السَّلامِ.

 

  •     حمید احمدی
  •      نهم ربیع‌الاول ۱۴۴۶
  • 🌺سالروز طلوع درخشش شمس امامت خاتم ولایت مبارک 🌺

 

  • #کربلا_طریق_الاقصی