همراه با پیامبر خدا در آخرین حج!(۱۱)
پیامبر شب یازدهم را با حاجیان در خیمههای مِنا میمانند و روز یازدهم را با اقامه نماز جماعت صبح، شروع میکنند.
●توصیه به شرکت در نماز جماعت و اقامه مجدد نماز!
پیامبر خدا با اذان صبح روز یازدهم به نماز میایستند و بلافاصله بعد از اقامه نماز صبح رو به جمعیت میایستند تا با آنان سخن بگویند. در این حال چشمشان به دو نفر میافتد که در انتهای صفوف جماعت، جدا و با فاصله از نمازگزاران، نشسته و در نماز جماعت شرکت نکردند.
حضرت فرمودند: آن دو نفر را نزد من بیاورید. وقتی آمدند، حضرت پرسیدند: چه چیزی باعث شد که همراه ما نماز نخوانید؟ گفتند: یا رسول الله ما در کنار اثاثیه خود نمازمان را خواندیم.
فرمودند: چنین نکنید و هر گاه در کنار اثاثیه خود نماز خواندید و سپس به جایی که جماعت برقرار است؛ آمدید، دوباره با آنان نماز بخوانید که این برای شما مستحب است.۱
●رمی جمرات سهگانه
وقتی آفتاب چهرهاش را بر حاجیان نمایان ساخت، پیامبر به همراه جمعیت بزرگ، به رمی جمرات( سنگ انداختن به نماد شیطان) میپردازند. و به ترتیب به هر یک از سه نماد شیطان هفت سنگ میاندازند و با پرتاب هر سنگ ریزه، الله اکبر میگویند.
بعد رمی به آخرین ستون، پیامبرخدا به مدت زیادی رو به قبله به دعا مشغول میشوند.
● ایراد خطبه پیامبر در منا
صبح روز دوازدهم بعد طلوع آفتاب، پیامبر و حاجیان همانند روز قبل، به رمی جمرات میپردازند.
پیامبر از فرصت مغتنم حضور و اجتماع حجگزاران در منا، برای بیان معارفالهی و مهمترین مسائل جامعه و آینده جامعه اسلامی استفاده میکنند و به آن میپردازند.
●دستور اعلام تجمع حاجیان
حضرت دستور میدهند تا مردم را برای اجتماع در کنار مسجد خیف دعوت نمایند.۲
منادیان در گوشه گوشه محل اسکان حاجیان اعلام میکنند:
مردم! در کنار خیف جمع شوید، رسولالله میخواهند با شما سخن بگویند.
جمعیت از خیمهها بیرون میآیند و همه در کنار مسجد خیف اجتماع میکنند. نفسها در سینه حبس شده و نگاهها به پیامبر که بر شتری سوار است، دوخته شده است. علی بن ابیطالب به امر پیامبر در فاصلهای مشخص شده از پیامبر در یک مکانی مرتفع میایستد.
پیامبر حمد خداوند میگوید.
علی علیهالسلام سخن پیامبر را با صدای بلند برای مردم تکرار میکنند تا همه بشنوند. سپس چنین میفرمایند:
"نَضَّرَ اَللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِي فَوَعَاهَا وَ حَفِظَهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ غَيْرُ فَقِيهٍ وَ رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْهُ ثَلاَثٌ لاَ يُغِلُّ عَلَيْهِنَّ قَلْبُ اِمْرِئٍ مُسْلِمٍ إِخْلاَصُ اَلْعَمَلِ لِلَّهِ وَ اَلنَّصِيحَةُ لِأَئِمَّةِ اَلْمُسْلِمِينَ وَ اَللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ فَإِنَّ دَعْوَتَهُمْ مُحِيطَةٌ مِنْ وَرَائِهِمْ"۳
شاداب و خرم کند خداوند چهره آن کس را که سخنان مرا بشنود و در گوش گیرد و به خاطر بسپارد و به دیگران که نشنیدند برساند.
بسیارند مردمی که دانشی با خود دارند، اما خود از معنای آن بیخبرند. بسیارند مردمی که دانشی را فهمیده، به داناتر از خود میرسانند.
سه خصلت وجود دارد که دل مؤمن مسلمان در آن غَلّ و غَش و خیانت روا نمیدارد: خالص عملکردن برای خدا؛ خیرخواهی برای امامان و رهبران مسلمان؛ همراهی با اجتماع مسلمانان.
به درستی که دعوت از جامعه مسلمانان شامل هر کسی است که با آنان است.
ادامه میدهند:
« اَلْمُسْلِمُونَ إِخْوَةٌ تَتَكَافَأُ دِمَاؤُهُمْ وَ يَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ هم یدٌ علی مَن سَواهم.۴ مسلمانان با هم برادرند، خونهایشان برابر است و کمترین آنها ذمه دیگران را بر عهده دارد و آنان در قبال یکدیگر یک دستاند. [یعنی مجموع امت بسان یک شخصیتواحد، معتبر شده و عهدهداری آن در هر فرد از جامعه تبلور یافته است.]»
ادامه میدهند:
"فَإِنَّ دَعْوَتَهُمْ مُحِيطَةٌ مِنْ وَرَائِهِمْ أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا وَ لَنْ تَزِلُّوا كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُ
قَدْ نَبَّأَنِيَ اَللَّطِيفُ اَلْخَبِيرُ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ كَإِصْبَعَيَّ هَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ سَبَّابَتَيْهِ وَ لاَ أَقُولُ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ سَبَّابَتِهِ وَ اَلْوُسْطَى فَتَفْضُلَ هَذِهِ عَلَى هَذِهِ".۵
دعوت آنان همه را در برمیگیرد.
ای مردم! چیزی در میان شما یادگار گذاشتهام که اگر به آن چنگ زنید، گمراه نمیشوید و هرگز نمیلغزید: کتاب خدا و عترتم، اهل بیتم!
به درستی که خداوند لطیف و خبیر مرا آگاه کرد که این دو از یکدیگر جدا نمیشوند تا بر من در حوض کوثر وارد شوند، مانند این دو انگشت من هستند و بین دو سبابهاش جمعکرد و نمیگویم این دو هستند و بین سبابه و انگشت وسط جمع کرد که یکی بر دیگری برتریدارد.
آنگاه فرمودند:
«ای مردم! سخن مرا حفظ کنید تا بعد از من از آن نفع ببرید. و در آن فکر کنید تا بعد از من زندگی گوارا داشته باشید.
ای مردم! سخن مرا بشنوید و درباره آن فکر کنید، که شاید بعد از این سال شما را ملاقات نکنم.
ای مردم!
سخن مرا به خاطر بسپارید تا بعد از من از آن استفاده کنید و آن را بفهمید تا در زندگی بعد از من خوشبخت باشید.
آگاه باشید!
مبادا بعد از من از دین خدا بازگردید و کافر شوید و بر سر دنیا به روی یکدیگر شمشیر بکشید.
مبادا بار دیگر به کفر بازگردید و گردن یکدیگر را بزنید. من در میان شما چیزی را به یادگار گذاشتهام که اگر آن را بگیرید گمراه نمی شوید، کتاب خدا و عترتم، اهل بیتم.
آیا ابلاغ کردم؟ خدایا شاهد باش.
همه شما از آدم هستید و آدم از خاک است.
خداوندعزوجلمیفرمایند: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ»۶.
ای مردم خدای شما یکی است و پدرتان یکی است.
آگاه باشید که هیچ عربی بر هیچ عجمی فضیلت ندارد و هیچ عجمی بر عربی فضیلت ندارد. هیچ سفیدپوستی بر سیاهپوستی فضیلت ندارد و هیچ سیاه پوستی بر سفید پوستی فضیلت ندارد مگر با تقوا.
ای گروه قریش، مبادا (روز قیامت) نزد من بیایید، در حالی که دنیا را بر دوش خود حمل میکنید، و دیگران آخرت را بیاورند، چرا که من نزد خداوند چیزی را درباره شما کفایت نخواهم کرد.»۷
مردم با نگرانی به هم مینگرند و بعضی سر به زیر به فکر فرو رفتهاند آیا این سخن بیان کننده هجرت پیامبر به دیار باقیاست؟!
نمیخواستند باورش کنند که رسول خدا خبر از کوچشان دادند، اما میتوان به آن اندیشه کرد!
لذا از همان لحظه نگرانیها و دلشورهها شروع میشود.
برخی با خود و بعضی در گفتو گوی آرام با دیگران که میخواستند نگرانیشان را کاهش دهند، و یا نمیخواستند آوا بلند شود و به باورشان بنشیند، لذا آرام با وسواس و تحیر نگرانیشان را ابراز میکردند بلکه نگرانیشان به بیرون میریخت!
چهخواهد شد؟
بار دیگر به جاهلیت برمیگردیم و ناامنیها بر همه خانهها حاکم و چشمها به اشک سرمه آلود خواهد شد؟
اهل خرد و دانش به انزوا و جاهلان میدان دار خواهند شد؟
نگرانیها جامه دائمی و همه عزت و آرامش رخت خواهند بست؟ و به سان قرنها بینظم و نظام انسانی، زیر چکمه جهل و ظلم همه هَمُّ و سعی و اندیشه در حفظ جانشان خواهد شد؟
این نگرانی بعد این، از جان و اندیشهای جدا نمیشود و رخت نمیبندد.
اما کسی به خود جرات طرح و سوال نزد پیامبر نمیدهد!
چون نمیخواهد بپذیرد!
نگرانی که در ادامه سفر رهایشان نمیکند!
● اعلام کوچ به مکه
بعد اقامه نماز عصر، پیامبر خدا بر اساس آیه ۲۰۳ سوره بقره اعلام میکنند:
حاجیان میتوانند به مکه بروند و آنان که قصد عزیمت دارند قبل غروب منا را ترک کنند.
حضرت و جمعی از جمله علی بن ابیطالب شب سیزدهم را در منا ماندند.
ادامه دارد
- حمید احمدی
- --------------
- منابع:
- ۱-صحیح ترمذی، ج ۱، ص ۴۲۴
- ۲- تفسیر القمی، ج ۱، ص ۱۷۳؛ ج ۲، ص ۴۴۷.
- ۳- الکافی، ج ۱، ص ۴۰۳؛ الوافی، ج ۲، ص ۹۸.
- ۴- بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۴۲.
- ۵- بحارالانوار، ج ۲۷، ص۶۱.
- ۶- حجرات، ۲۳.
- ۷- طبرانی، المعجم الکبیر، ج ۱۸،ص ۱۳.