همراه با پیامبر خدا در آخرین حج! (3)
خبر حرکت پیامبر از مدینه، مسلمانان ساکن در اطراف مسیر مدینه به مکه را برای پیوستن به کاروان بزرگ به جنب و جوش واداشته است. به تدریج با نزدیک شدن کاروان، انبوه جمیعت در خروجی مناطق و قبائل با مرکب و پیاده به انتظار میایستند.
جمعی همراه با خانواده و گروهی به تنهایی، برخی با همسران و برخی نیز با فرزندان خود آمده بودند تا همراه پیامبر خدا راهی مکه شوند و گروهی هم برای دیدار حضرت آمده بودند.
● شکوه جمیعت و بشارت و نگرانی پیامبرخدا!
این جمیعت انبوه به تدریج در مسیر به کاروان ملحق میشوند و هر روز و لحظه بر انبوه و شکوه جمیعت افزوده میشود و چون رود خروشان دشت و درهها و تپهها را پشت سر میگذارد و منظره زیبا و با اُبُّهتی را میآفریند و قدرت و شکوه ایمان را به نمایش میگذارد. پیامبر خدا بر بلندایی درنگ میکنند و نگاهشان را به این رود خروشان جمیعت میدوزد و با مشاهده این منظره زیبای قطار شتران و حجاج، میفرمایند:
" گامی بر نمیدارند مگر آنکه برای آنان حسنهای نوشته میشود و گامی بر زمین نمیگذارند مگر آنکه گناهی از آنان محو میشود. آنگاه که اعمال حجشان تمام شود به آنان گفته میشود: بنایی که ساختید، منهدم نکنید. در باره گذشته آسوده خاطر باشید؛ اما نسبت به آینده به نیکی بپردازید."۱
● اهتمام به اقامه نماز جماعت
فرصت کم و محدودیت زمانی سبب شده تا پیامبر خدا کمتر به استراحت بپردازند و کاروان را با سرعت مناسب به پیش میرانند و به استراحتهای کوتاه بسنده میکنند.
نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا را در یک وقت و بدون فاصله و به جماعت اقامه میکنند.
مکانهایی که پیامبر در آن نماز به جای میآورند، نشان گذاری میشود. بعدها در همین محلها مساجدی بنا شد. بر اساس گزارشهای تاریخی، ۲۸ مسجد در این مسیر به همین مناسبت بنا شده است.۲
● آموزش عملی مناسک
حضرت رسول در حال احرام زیر سایه نمیروند؛ در حال سواره هم از سایبان استفاده نمیکنند و آفتاب بر حضرت میتابد و و گاه از شدت تابش آفتاب با دست خود سایهای بر سر میسازند، وقتی توقف میکنند از خیمه یا سایه دیوار استفاده میکنند.۳
پیامبر خدا در مسیر سوار بر مرکب مراقبت میکنند و در بین جمیعت در ترددند تا اگر کسی سوالی داشت، بپرسد و هم مراقبت میکنند تا خللی بر اعمال و مناسکشان وارد نشود و آداب و احکام شرعی را به درستی انجام دهند. گاه نکاتی را جهت تعلیم بیان میفرمایند.
● حفظ نشاط و آرامش
پیامبرخدا در راه مردی را مشاهده میکنند که از شدت ضعف با تکیه بر دو پسرش به زحمت در حال گام برداشتن است.
میپرسند: چرا اینگونه؟
گفتند: نذر کرده پیاده به حج برود.
فرمودند: خدا نیاز ندارد که او خود را عذاب دهد. از طرف من به او امر کنید که سوار مرکب شود تا آرامش یابد.۴
● نذر سکوت!
به پیامبر خبر دادند که زنی همراه جمیعت است که سکوت اختیار کرده و سخن نمیگوید و حرف نمیزند.
پیامبر به زینب احمسیه فرمودند: به او بگو، حرف بزند. چرا که اگر کسی سخن نگوید و حرف نزند، حجش درست نیست.۵
●مسیر حرکت کاروان
حسب گزارش سیره نویسان، اصحاب حدیث و مورخان مسیری که پیامبر و کاروان بزرگ بعد خروج از مدینه طی میکنند، چنین است:
● شنبه آغاز سفر!
چنان چه از آداب سفر به ویژه سفر حج و زیارت آوردهاند که شنبه سفر را آغاز کنید، پیامبر خدا نیز روز شنبه با لباس همیشگی و عادیاش از مدینه خارج و بعد پیمودن ۹ کیلومتر به ذوالحلیفه۶ میرسند و هنگام ظهر نماز را در کنار درختی به قصر اقامه میکنند و در همین محل، دو قطعه پارچه که از جنس پنبه است، میپوشند و محرم میشوند.
سالها بعد در همین مکان مسجدی به نام مسجد شجره بنا گردید.۷
بعد از حرکت از "ذوالحلیفه" وقتی به "بیدا" میرسند، توقف میکنند تا همه به او ملحق شوند. بعد الحاق همه با ذکر تلییه، دستور حرکت میدهند. در مسیر هم جمعی از مردم از طوائف مختلف به تدریج به کاروان ملحق میشوند.
● روز یکشنبه
صبح روز یکشنبه در"روحاء" توقف کوتاهی دارند و نماز صبح را در اینجا اقامه میکنند۸ و شب در "شرف السیاله" نماز مغرب و عشا را اقامه میکنند.
● روز دوشنبه
نماز صبح روز دوشنبه را در "عرقالظبیه" میخوانند.۹
هنگام عبور از بلندیهای منطقه ذکر "یاذالمعارج" را میگویند و جمیعت هم تکرار میکنند۱۰
● مراقبت و ملاطفت با همسران!
در نزدیکی روحاء شتر "بانو صفیه"همسر پیامبر زانو میزند و از راه رفتن باز میماند. پیامبر کاروان را متوقف میسازند.۱۱
خود را به بانو میرسانند، او را سخت نگران و اندوهگین میبینند، بانو وقتی چشمش به پیامبر افتاد به گریه میافتد و اشک در صورتش جاری گردید. پیامبر او را دلداری میدهند و با دستان خود اشکهایش را پاک میکنند ولی گریهاس شدت میگیرد. پیامبر او را دعوت به آرامش میکنند. نزد "بانو زینب بنت جحش" از دیگر همسرانش میروند که شتران بیشتری همراه دارد. از او درخواست میکنند که شتری به بانو صفیه عاریه بدهد و او هم میپذیرد و شتری در اختیار بانو صفیه میگذارد.۱۲
بعد رفع مشکل از آنجا حرکت و به "رویثه" میرسند و اینجا توقف میکنند.۱۳
بعد به مُنصَرَف (غزاله) میروند، نماز ظهر و عصر را در این محل میخوانند.۱۴
از منصرف به مُتعشّی رسیدند و نماز مغرب و عشا را در این محل اقامه میکنند و شام را همین محل صرف میکنند.۱۵
در شب به حرکتشان ادامه میدهند. ●روز سهشنبه
صبح روز سه شنبه به "اثایه" میرسند و در این محل برای نماز صبح توقف میکنند .
● مراقبت از آهو!
پیامبر در این محل در گوشهایی آهویی را میبینند که زیر سایه درختی خوابیده است. شخصی را مامور میکنند تا نزدیک آن بایستد و نگهبانی بدهد و مراقبت نماید تا کسی از جمیعت زایران، متعرض حیوان نشود.۱۶
بعد اقامه نماز برای استراحت روانه وادی "ابیات"میشوند.۱۷
●گم شدن شتر آذوقه پیامبر و واکنش مردم!
شتر بارکشی که آذوقه پیامبر خدا و خانوادهاش را حمل میکرد که در منزل عرج از قافله جدا و ناپدید شده بود، در این محل پیدا میشود.
پیش از این خبر گم شدن شتر بار پیامبر میان مردم پیچید و قبایل اطراف مسیر و کاروان از قبائل و افراد و برخی خانوادهها تلاش میکنند به میزان وسعشان برای جبران آن، غذا و آذوقه برای حضرت تهیه و هدیه کنند. از جمله قبیله "آل نَضلَه" است که پیش از پیدا شدن بار شتر، کاسه غذایی از خرما، روغن و قاووت، برای حضرت آوردند. پیامبر آن را میپذیرند و میفرمایند: چه غذای پاکیزهای است!۱۸
صفوان بن مُعطّل وقتی خبر را دریافت کرد، آذوقه و شتری فراهم میکند و خود آنها را به پیامبر میرساند و به حضرت هدیه میکند.
همچنین سعد بن عُبّاده و پسرش قیس بن سعد شتری با بار آذوقه مهیا میکنند و برای پیامبر میآورند. هنگامی که به خیمه حضرت رسیدند، شتر آذوقه پیدا شده.
سعد گفت: یا رسول الله به ما خبر رسیده بود که شتر آذوقه شما گم شده و این شتر را به جای آن آودیم.
میفرمایند:خداوند شتر آذوقه ما را برگرداند. خداوند به شما برکت بدهد، اینک شتر آذوقه خود را ببرید.
● روز چهارشنبه و تکرار تلبیه!
کاروان از ابیات به منطقه "الحیالجمل" و از آنجا ادامه مسیر میدهند تا روز چهارشنبه به "سقیاء" میرسند. در اینجا پیامبرخدا صدا به تلبیه( اللهم لبیک، لبیک...) بلند میکنند. و میفرمایند که جمیعت هم تکرار کنند.۱۹
(ادامه دارد)
حمید احمدی
---------------------------
●منابع:
- دعائم الاسلام، ج۱،ص۲۹۴
- وفاءالوفاء، ج۳، ص۱۰۰۷و ۱۲۰۱ و البدایه و النهایه، ج۵،ص۱۴۳-۱۴۴.
- وسائل الشیعه ، ج۹، ص۱۵۱
- همان، ج۸، ص ۶۱
- الاصابه، ج۸، ص۱۷۰.
- تهذیبالاحکام، ج۵، ص۵۹و المغازی، ج۲،ص۱۰۹
- ذوالحلیفه به آبار علی هم شهرت دارد چون امام علی بعد رحلت پیامبر در آنجا چاهایی حفر کردکه آب آن آشامیدنی بود.و مردم منطقه از آن برای شرب استفاده میکردند.
- ابن کثیر،السیره النبویه، ج۸،ص۴۶۴
- المغازی،ج۲، ص۱۰۹۲
- عللالشرایع، ص۴۱۹
- اسدالغابه،ج۶،ص۱ ۱۲-اسدالغابه،ج۶، ص۱۷۲، مسند احمد،ج۱،ص۲۵۴
- المغازی، ج۲، ص۱۰۹۶
- الطبقاتالکبری، ج۸، ص۲۶۴
- المعجمالکبری، ج۳.
- سنن نسائی، ج۵، ص۱۸۳.
- المغازی، ج۲، ص۱۰۹۲
- سننابیداود،ص۲۸۳.
- همان. ص۱۹۴.
- وفاء الوفاء، ج۳، ص۱۹۴.