شنبه 24 آذر 1403

06 اسفند 1402 - 11:13

سلام بر نقاوه آفرینش!

سلام بر تو ای حضرت امید! سلام بر تو ای جلال دین و جمال حق! سلام بر تو ای حقیقت الهی ! ای جام گیتی‌نما!


  • سلام بر نقاوه آفرینش! 

 

سلام بر تو ای حضرت امید!

سلام بر تو ای جلال دین و جمال حق!

سلام بر تو ای حقیقت الهی !

ای جام گیتی‌نما!

ای مظهر عنایت رحمانی!

سلام بر تو ای روح عالم!

 سلام بر تو ای جلای آیینه هستی !

 ای خلیفه خداوند !

سلام بر تو ای عین حیات و معنای حیات!

سلام بر تو ای بهار حیات!

 محبوبا! دم قدسی تو حیات تازه می‌بخشید به زمستان سرد و یخبندان دنیای ما!

غیر تو همه دی‌اند و تو بهار !

ای که آیه آیه وجودت زنگار از آینه عالم زدوده است!

 با دم تو حنظل تلخ به خرمای شیرین تبدیل شود!

بر ما بنگر و بر ما بتاب!

بر جان مرده ما و بر اندیشه‌های راکد و قلب‌های آلوده ما ، بتاب تا از تابش تو جان ما جلا گیرد و احیا شود و اندیشه‌ها پویا و دل‌ها مصفا گردد!

 سلام بر تو ای صاحب ولایت مطلقه.

 ای جامع جمیع مراتب اسما و صفات حق تعالی !

سلام بر تو که هستی در تسخیر توست!

ای نقاوه آفرینش و برگزیده خالق!

 ای که به ملح رخ تو جمال معنا یافت !

 و به لطافت تو گل‌ها لطافت یافته‌اند!

 ای همه تمنایم! 

ای منتهای آرزویم!

رخ بنما و کلامی از لب لعلت مهمان مان کن!

هر که بیند رخ تو جانب گلشن نرود/هرکه داند لب تو قصه ساغر نکند!

ای ماه من در ورای‌ افق‌ها!

شبی قلبم را برای استراحت برگزین تا که همه عمر جانم و همه هستی‌ام به مبارک قدوم تو روشن شود و آرامش قرینش گردد!

ای همه هستی‌ام !

 آن که به تو، دیدار یار شد، صلح کل گردد و دوست همه چیز و یار همه مظلومان!

 نوح و روح !

 

 فاتح و مفتوح!

 

 پدر و مادر ! 

 

شیر و شکر!

 

 شمس و قمر!

 

ای که لقای تو جواب هر سؤال و حل همه مشکل‌‌ها.

هر که را تو رخ بنمایی، رها از زمان و نام و نان گردد و شیخ شیوخ عالم شود!

ای خداوندگار عشق!

عشق تو بلند‌ پایه‌ترین نردبان عروج است به آسمان !

به عشق و حب خودت بال پروازم ده!

 محبوب من! از هر آن‌چه در خیال آید برتر و زیباتری!

هر آن چه گویم و بنگارم از وصف جمال و جلال تو، ای شمس گیتی و ای اقمر قمرها، ای شکوه هستی، توان و شایسته تصویر جمال تو نباشد، اما به یقین دانم که نکوتر از آنی که به تصورم در آیی! 

از دایره خیال ما بیرون بود / دانم که نکو بود ندانم چون بود.

 هر صبح و شام تو را در خیالم و لوح ذهنم بسان خورشید‌ی به تصویر کشم که با شکوه بر سراسر دنیا سواره می‌رانی و جان‌های بی شمار همچون ذرات غبار، پیاده پی تو می‌آیند تا با آن شکوه که تراست، همراه شوند.

 ای محبوب دل‌های پارسایان و عارفان !

آنان‌که تو را در رویا دیده‌اند، مشاهدات خود را پر از لطافت خیال و ظرافت، توصیف می‌کنند !

اگر چشم به جمال تو گشوده شود چه کند با دیده، رخ دل‌ربای تو!  

هر که را توفیق حضور شد، مجنون‌ ابدی تو گشت و همه عالم به لطف تو زیبا بیند و چون آب صاف آینه‌دار ماه روی توست!

بدین سبب خلق رخ خود به صافی آب مصفا کنند.

ای همه امید ! 

و ای معنای امید و ای نفس امید !

روزگارانی بر ما گذشت و حوادث تلخ و غلبه جنود یأس و ابلیس را شاهد بوده‌ایم، اگر تو ای حضرت امید و ای کشتی نجات و ای سراج منیر خداوندی، سایه امیدت بر سر ما سایه نی‌انداخته بود، نهیب حادثه بنیان هستی ما را ز‌جا برده بود!

اما ما مانده‌ایم !

چون در پرتو صبر تو زیستیم و به درخت امید تو چنگ زدیم و در سایه لطف تو پناه برده‌ایم، ای کهف حصین سرمدی!

 تند باد سهمگین ظلم و ستم دشمن چه بناها تخریب و چه جان‌ها گرفت، اما هرگز بنیاد ما نلرزید و ویران نگشت، چون به نفس تو قرار و با دعای تو امید بسته‌ایم و یقین دانسته و دانیم که چنین نماند و چنین نیز نخواهد ماند!

و یقین داشته و داریم ای امید هستی که :

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد/عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد.

ارغوان جام عفیفی به سمن خواهد داد/چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد.

دل‌های نومید و فسرده با یاد عشق تو روشن می‌شود. زندان تنگ و تاریک به وزش نسیم قدوم تو گلشن خواهد شد!

کافر صد ساله چو بیند تو را/ سجده کند و زود مسلمان شود.

ای مولا و سرور و محبوب من!

ای نزدیک‌تر از عقل و خرد !

چگونه توانیم تو را غایب از خود پنداریم؟!

 که همه نیکی‌ و خیرات، همه جمال، جلال و شکوه عالم پژواک آواز حضور توست ! 

بر اثر دم تو، نی سخن گوید و چکاوکان و بلبلان به نوا در آیند!

ای ماه من ! هر شب دل به عشق تو بر بام فکر خفته‌ام و یک یک ستاره‌ها را می‌شمارم !

هر ستاره چون نور تو را انعکاس می‌دهد غرق بوسه‌اش سازم !

بر هر کوی و بابی که نشانی از تو و دیدار رخت دارند ایستاده‌ایم و غبار آن به سرمه بر دیده کشیده‌ایم وبوسه بر دست و دیده گانی زدیم که به رخ یار ما آشنا گشت!

چرا که گفته‌اند اگر بوسه به جانی است فریضه است خریدن!

و جان فانی به مهر و عشق تو جاویدان شود!

و عشق تو معراج آدمی به بام سلطان جمال شود. و هر نسیمی که بر گلستان تو بوزد خوش است و روح نواز!

زیباترین شهر عالم آن‌جاست که تو در آن سکنی داری، چنین است که قدم‌گاه تو جبل طوای ما شد!

بسان فاخته پیوسته 

فریاد کو کو زنیم و نغمه سر می‌دهیم:

کو بام غیر بام تو؟ کو نام غیر نام تو؟

گرچه رنج‌ها کشیدیم اما بی رنگ عشق تو نبوده و نیست.

چون محنت هجران تو با عشق سرشته است و بدین سبب رنج ما عین عشق است و مقدس!

و زخم عشق تو زنده کند مرده در کفن و روزی ز عشق خورد تا ابد!

سلام بر تو ای‌ شکوه صبر و حلم خداوند! 

ای معنای هستی ای همه امید !

ای خداوندگار عشق و امید! رنج و عشق ما را به امیدت سیراب و به نگاهت گوارا وجاودانه کن ! 

 

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ الْمَأْمُونُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُولُ، السَّلامُ عَلَيْكَ بِجَوامِعِ السَّلامِ.

    

  میلاد حضرت بقیه‌الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه مبارک باشد.

      

  •        حمید احمدی 
  •         ۱۵ شعبان ۱۴۴۵
  •        ۶ بهمن ۱۴۰۲