دوشنبه 5 آذر 1403

04 بهمن 1402 - 06:57

امتی است از قهرمانان در وجود یک قهرمان از امت!

جلوه‌ای است یگانه از نمودهای تکامل انسانی ! نمونه‌ای است برتر از اسوه‌های تفوق بشری!


 امتی است از قهرمانان در وجود یک قهرمان از امت!

 

جلوه‌ای است یگانه از نمودهای تکامل انسانی !

نمونه‌ای است برتر از اسوه‌های تفوق بشری!

مثالی است والا برای به اوج رسیدن استعداد نهفته در جان آدمی!

عوامل و اسباب فراوانی از قبیل سرشت، وراثت، محیط، تربیت و فیض حق، دست به یکدیگر داده آن شخصیت عظیم را در وجود او فراهم ساختند، طبیعت شایان و درخور او نیز ، با تربیت والا مرتبه‌ی نبوی و وراثت ریشه‌دار در محیط بلند جایگاه خانوادگی به هم آمیخت و از آمیزه آن‌ها همه ، به چنان قله آسمان‌سایی از حقیقت منتهی شده که تخیل از دسترسی بدان ناتوان و تصور از دریافتش بسی کوتاه است!

انسانی با ابعادی مختلف و به ظاهر متضاد! وجودش در بردارنده شخصیتی با خصائص ممتاز و فضائل گسترده و عمیق:

دانشمند و حکیم، نابغه‌ای آزاداندیش، متفکری رشید، قانون‌دانی مدبر، سخنوری توانا، استقبال کننده‌ای بردبار از حوادث سهمگین و مجاهدی شجاع و زاهد، پارسایی کوشا در عمران، عارف و خالق حماسه‌های بزرگ و امیری به غایت فروتن! 

 که این‌ها همه و صدها فضیلت و صفات و خصائص متعالی و والا از علی به حق امامی شایسته و مقتدایی بی مثال ساخته و جان نبی‌خدا گشت. و شد امتی از قهرمانان در وجود یک قهرمان از امت!

پس جای شگفتی نیست اگر او را سرلوحه شایسته‌ای ازهماوردی،قهرمانی و پهلوانی در سراسر تاریخ بدانیم!

تدبیر علی علیه‌السلام در حکمرانی و افق بلند نگاهش در سیاست و مدیریت جامعه،خود فرهنگ و دیوانی از مدنیت و زیست توحیدی بر محور کرامت انسان و اخلاق است. چنان‌چه یکی از اندیشمندان اهل‌‌سنت از نویسندگان بزرگ مصر می‌نویسد:  

 هرکس بخواهد به ژرفای اندیشه بی‌نظیرش پی‌ببرد، چاره‌ای جز درنگ کردن و ژرف‌نگری در عهد‌نامه آن حضرت به مالک اشتر نخعی ندارد[۱]. 

عهدنامه‌ای که مبین رویکرد الهی به جامعه و انسان است و برنامه‌ای سازنده و مصلحانه در حکمرانی خردمندانه در عرصه های مختلف حکومت.

او در علم و دانش در اوجی قرار داشت که هیچ صاحب اندیشه بلندی را یارای هم پروازی با حضرتش در آسمان علم نبود.

که خود گفته‌اند:

"يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ، وَ لا يَرْقَى اِلَيَّ الطَّيْرُ "[۲] 

 "سيل خروشان (علم و فضيلت) از دامنه کوهسار وجودم پيوسته جارى است و مرغ (دور پرواز انديشه) به قلّه (وجود) من نمى‌رسد".

خردش دایرةالمعارفی خالص از علوم و معارف اسلامی و بشری بود. 

 رغم آن‌که به علل و اسبابی همه احزاب، اشراف، متمولین،اصحاب فتنه و سپاه حقد و کینه علیه اسلام را به ضدیت با او متمایل و متحد کرد و همگی کوشیدند تا امر حکومت را از او دور کنند و در این توطئه بر او ظلم‌های فراوان روا داشتند با آن‌که امام علی علیه السلام همه‌ی شایسته‌گی‌های دینی و عقلانی حکمرانی به کمال منحصرا در وجود او جمع بود، در ساختن و برپا نگه‌داشتن دین و جامعه اسلامی، به نهایت جد و جهد کرد. 

   علی علیه السلام ستون استوار دیانت محمدی و حامل امانت خداوند در جامعه اسلامی بود و به نهایت کوشید تا به ترسیم و تصویرگری از معنا و زیست اسلامی ارائه کند. به همین سبب برای همیشه کلام و بیان و مکاتبات شریفش سند متقن حیات والای اسلامی و منشور رهایی و رستگاری امت و اعتلای جامعه است. 

او مثال و نمود شایسته مصلحت‌گرائی عقلانی و نماد خردورزی ،حلم و توحید گردید. 

چه آن‌گاه که بر کرسی زمامداری تکیه زد و چه در زمانه‌ای که حسادت، کینه و جهل، سال‌ها او را از حق مسلم سیاسی و دینی‌‌اش محروم ساخت، فقط به بقا و حفظ اسلام و استواری ارکان توحید و مصالح امت اسلامی اندیشه کرد و برای تبیین معارف متعالی، معانی و آموزه‌های بلند الهی و انسانی دین خدا به قامت ایستاد و همت گمارد. این در زمانه‌ای بود که دین به شدت در معرض تحریف، تقلیل و تفسیرهای متحجرانه و تهی از معنا قرار داشت. همه توشه و توان خود را بکار بست تا پرچم اسلام محمدی را بر‌افراشته نگه‌ دارد و از گوهر خالص و ناب آن صیانت کند و در همان حال در کنار مردم و با مردم بود و ماند و در شادی‌های‌شان شاد و در گرفتاری‌های‌شان شریک اندوه شان بود که خود احساسش را چنین 

ابراز می‌دارد:

"لَكِنِّي أَسْفَفْتُ إِذْ أَسَفُّوا وَ طِرْتُ إِذْ طَارُوا"[۳]

 

به حق او امام جامعه و پدر امت بود هرچند کبر و غرور جمعی از فرزندان امت که وقتی به عصبیت و جهل آمیخته شد و نااهلان بر اریکه قدرت قرار گرفته قدرش ندانسته و حق پدری اش‌ادا نکردند. 

 در سنت الهی واکنش طبیعی این تمرد از ولی خداو پدر امت 

بدفرجامی است چنانچه در تمرد و اذیت و ظلم فرزندان به پدر نسبی نیز چنین است.

 

قَالَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ : سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یقُولُ: أَنَا وَ عَلِی أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ، وَ لَحَقُّنَا عَلَیهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَی وِلَادَتِهِمْ، فَإِنَّا نُنْقِذُهُمْ- إِنْ أَطَاعُونَا- مِنَ النَّارِ إِلَی دَارِ الْقَرَارِ، وَ نُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِیةِ بِخِیارِ الْأَحْرَارِ.[۴]

علیّ بن ابی طالب فرمود: از رسول خدا صلوات الله علیه شنیدم که فرمود: من و علی دو پدر این امّت هستیم و حقّ ما بر این امّت، از حقّ پدر نسبی شان بیشتر است؛ زیرا اگر از ما اطاعت نمایند، آنان را از آتش نجات می‌دهیم و به بهشت رهنمون می‌شویم و از راه بندگی خدای متعال، آنان را به برگزیدگان آزاده ملحق می نماییم.»

مقام پدری امام اگر با محبت و دوستی و عشق و پیوند قلبی همراه شود هم نجات بخش از شداید و آتش است و هم تعالی بخش و سبب نجات و برچیدن آتش فتنه و دوزخ و جهنم نفرت.

«قَالَ جَبْرَئِیلُ للنّبی: وَ الَّذِی بَعَثَک بِالْحَقِّ نَبِیاً لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ یحِبُّونَ عَلِیاً کمَا یحِبُّهُ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ لَمَا خَلَقَ اللَّهُ نَاراً.[۵]

جبرئیل علیه السلام به پیامبر خدا فرمود:

 قسم به کسی که تو را به نبوّت برگزیده، اگر اهل زمین، علی را چون آسمانیان دوست می داشتند، خداوند هرگز جهنّم را خلق نمی کرد.»

 اگرچه او پدری بود نماد و تندیس حلم و محبت و عشق به فرزندانش، که هرگز به ترد فرزندان و تقابل با آنان اندیشه نکرد، بلکه خیرخواه و مشاوری امین و پاسداری خردمند بود که همه از درست اندیشی و آرای صائب او سود بردند. 

اوج این نگاه پدرانه حضرت را در برخورد با خشن‌ترین و متعصب‌ترین دشمنان در جامعه اسلامی یعنی خوارج مایه اعجاب است. در توصیه به نزدیکاتش که سند شرافت امامت و مقام ابوت اوست چنین فرمود: 

"پس از من خوارج را نکشید، زیرا آن‌کس که خواستار حق بود و در این طلب به خطا رفت، همچون کسی نیست که خواستار باطل گردید و بدان دست یافت.[۶]

اما نباید از عاقبت دوری و فاصله ها از پدر و مادر معنوی و نسبی غافل شد که آتش این رفتار ناپسند دامن‌گیر خواهد شد و فرجام بدی را رقم خواهد زد و در مقابل اتصال قلبی، روحی، محبت و عشق به آنان و خوشنودی‌شان برچیده شدن بساط خشم و آتش و رهایی از بدفرجامی‌ها و شعله‌های آتش درونی آدمی است که صلح و سلام و امنیت روانی و روحی را برجان و جامعه حاکم خواهد کرد. 

 

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ ، وَحُجَّتَهُ عَلَىٰ عِبادِهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ.

 

◇منابع

۱- رک ، شیخ عبد الله علائلی ، برترین هدف در برترین‌ نهاد، ترجمه جعفری. ۸۳-۸۱. 

۲و۳- نهج البلاغه، از خطبه ۳

۴- بحارالأنوار، ج ۲۳، ص ۲۵۹.

۵- فضائل أمیر المؤمنین علیه السلام , جلد۱ , صفحه۲۱۳

 ۶-نهج‌البلاغه، از خطبه ۶۱

                                                                              ◇حمید احمدی 

                                                                                 ۴ بهمن ۱۴۰۲                                                           ۱۲ رجب ۱۴۴۵