جمعه 30 شهریور 1403

09 مهر 1402 - 10:25

جاودانگی در شعاع شمس نبوی (اشارتی به مقام عبودیت پیامبر خدا )

جاودانگی در شعاع شمس نبوی (اشارتی به مقام عبودیت پیامبر خدا )


🌷میزان کامل🌷
         (۲)
جاودانگی در شعاع شمس نبوی 

◇قصه لطیف خداوند بازگویی داستان روح انبیاست. چنانچه قرآن کریم سراسر مشحون از این داستان هاست!
این همه در پی نشان دادن راه جاودانه و حیات ابدی است.
و لب و جوهره این پیام این است که حیات جاودانه هیچ موجودی  میسر نمی شود مگر آنکه به زنده ای متصل شود.
 از پیامبر خاتم به جان و حیات هستی که به ضحی تفسیر و تعبیر شده است چون روشنگر شب تاریک هستی برای نمایاندن مسیر زیست جاودانه است.
 
در این آیه از خورشید معجز نشان صبح ازل سخن می گوید.
او شمسی است که از "برج لاشرقیه " بر هستی می تابد یعنی خورشیدی که به  هیچ قید زمانی و مکانی در بند و محدود نیست!
وحود نبوی با کمال خود نور الهی را متجلی است و برای همه شیفتگان و عاشقان وجودش جلوه ای خاص دارد و لذا در هستی جلوه های گوناگون خورشید وجود نبوی را شاهدیم، 
خورشید معارف حقه!
خورشید زیبایی و جمال!
خورشید مهر!
 منبع تابش نور! 
سراج روشنگر اندیشه!
خورشید خرد حکمت و دانایی !
و....
منت خداوند سبحان بر آدمیان به سبب بعثت پیامبر خاتم که روح و نگین نبوت و عصاره آفرینش است، در همین امر است .
"لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُواعَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ"
او با حکمت و کتب به جانها و جامعه حیات می بخشد و برای بقا راه نشان می دهد.
حتی قرآن که خود کلام حق است،  کلماتش با پیامبر رنسانس می باید و بدون خوانش نبی خدا و ولی او صامت خواهد بود. از این رو امیر کلام فرمود: "انا کلام الله الناطق"
همه پدیده ها در هستی نیز  با اتصال به وجود شمس تابان نبوی و قرار دادن خود در  شعاع  اشعه وجود ش که تجلی رحمت مطلقه الهی است، حیات می یابند و جاودانه می شوند.
نخل فرسوده و خشک مسجد نبوی به یمن اتصال و انتسابی که به حضرت محمد(ص) یافت، چنان مقام یافت، چون حضرت  هنگام سخن گفتن  برای مردم در مسجد بدان تکیه می کرد، آن هنگام که  برای حضرت منبری ساختند و آن نخل را ترک کرد، حنانه شد و نالید و پیامبر که تسبیح و زبان جان هستی را مدرک است از فراز منبر به کنارش فرود می آید و می فرماید اگر من به کنارش نمی آمدم و او را در بر نمی گرفتم تا قیامت ناله می کرد!
 به برکت این اتصال تا ابد استوانه و نردبان مؤمنان به رفرف عبودیت گردید!

نور مصطفی آن استن حنانه را    /    کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو    
و دستار خان به یمن آنکه چند باری بر لبان و رخ پرفروغ پیامبر خدا کشیده و تماس گرفت در آتش تنور نسوخت و سفید و تمیز از آتش بیرون آمد.
مصطفی دست و دهان بس بمالید اندرین دستارخوان

ای دل ترسنده از نار و عذاب با چنان دست و لبی کن اقتراب.

چون که آتش عشق محمدی قوی تر از شعله آتش است.
بدین سبب روایت شده، آتش جهنم در خطاب به مومن عاشق و محب پیامبر خدا می گوید:
"نور تو شعله های مرا خاموش می کند."  
چون نور مومن متصل به اشعه تابناک سراج نبوی است، نوری که از شعاع معدن نور حق نشأت می گیرد لذا جاودانه و بر همه انوار و شعله های نوری و ناری غلبه دارد.
آدمی نیز برای جاودانه شدن و بقا باید به تجلی نور حق و مظهر اسم اعظم الهی که جامع جمیع صفات حق و جلوه جلال و جمال اوست، متصل گردد و چون اشعه ها فانی در شعاع شمس شود  و در ظل آن قرار گیرد تا بقا یابد.
آدمی کمتر از جمادات نباشد که با اقتراب به پیامبر بقا یافتند.همانند نخل خشکیده و دستمال سفره که به واسطه این ارتباط  چنین تشرف یافتند.
اگر به او پیوستیم، جاودانه  خواهیم شد و رستگار و به جنت لقای دوست بار خواهیم یافت که 
"ان الدار الآخره لهی الحیوان لو کانوایعلمون"

سرآنکه خداوند سبحان برای شهیدان بشارت حیات داده اند در همین نهفته است که شهید وجودش را به رب و به اسم اعظم او و انسان کامل پیوند زده و حیات یافته است.

شریعت محمدی نیز به یمن انتسابش به حضرت‌، از سوی خداوند بقا و دوامش تضمین یافت .
"حلال محمد حلال الی یوم القیامه."
و چون قرآن کریم به تلاوت نبوی و نفس نفیس او علی  بن ابی طالب  به نطق در آمد، و پایا و مانا گردید و خداوند نیز آن را ذکر نام نهاد چون همیشه در یادها خواهد ماند و بقا و حیات و جاودانگی اش را تضمین نموده است:
"انا انزلنا الذکر و انا له لحافظون"
پس آنچه عباد صالح خداوند به مدح و ستایش پیامبر خاتم پرداخته اند ، تنها خورشید درخشان و فیض بخش نیست، بلکه نور مشفقی است که ثمره به بار می آورد و عالم وجود را از خوشبختی و کمال سرشار می سازد. 
اما دشمنان و اهل عناد و الحاد هم  بدانند که نیروی مهیب و ویرانگر این خورشید نیز
 رادع و مانعی ندارد.
آفتابی کز وی این عالم فروخت/
اندکی گر پیش آید جمله سوخت.
این شمس حیات هم هول انگیز است و هم دلربا،
چون او مظهر اسم اعظم الهی است که رئوف و ودود و در عین حال قهار است.
هستی ز درخشش چشمان محمد است و هرکه در معرض این درخشش قرار گرفت و وجودش نورانی شد!

ای گردش چشمان تو سرچشمه هستی/
ما محو تو هستیم، تو حیران که هستی؟

السلام علیک یا نورالله الساطع
السلام علیک یا عین الحیاة.
    
     ◇حمید احمدی 
     ۱۳ ربیع الاول ۱۴۴۵۷مهر۱۴۰۲