جمعه 2 آذر 1403

منشور حیات معقول و معنوی!

فرزند مردی است که همه وجود و همه زوایای حیاتش عجین و آمیخته به عشق "علی" است. می‌گوید اگر خداوند یک‌صد پسر به من عنایت کند، دوست ندارم جز نام "علی" بر آنان انتخاب کنم! نام او را که در سال ۳۸ هجری در زمان حیات پدر چشم به جهان می‌گشاید و پسر دوم خانه اوست "علی" می‌گذارد!


 منشور حیات معقول و معنوی!

 

 

فرزند مردی است که همه وجود و همه زوایای حیاتش عجین و آمیخته به عشق "علی" است.

می‌گوید اگر خداوند یک‌صد پسر به من عنایت کند، دوست ندارم جز نام "علی" بر آنان انتخاب کنم![۱]

نام او را که در سال ۳۸ هجری در زمان حیات پدر چشم به جهان می‌گشاید و پسر دوم خانه اوست "علی" می‌گذارد!

مادرش شاه‌زاده‌ای از پادشاهان ایران است و مورد تکریم امام علی علیه السلام[۲]

پسران در تمام دوران کودکی و نوجوانی و جوانی که در کنار پدر می‌زیستند، به او می‌نگریستند که همه هستی‌اش در پدر خلاصه شده و تمام رگ و پی و خون پدر مشحون از عشق به "علی" است!

پسران هم‌چون پدر، علی برای‌شان نماد قهرمانی بزرگ در همه عرصه‌های حیات است و نام بلندش نشان عشق است و ارادت و اسوه همه خیرات و زیبایی‌ها!

و زیست در این محیط سرشار از عشق به علی بن ابی‌طالب همه فخر و شرافت شان شد علی !

لذا در نخستین مواجهه در دوره امامت با مردم کوفه که در خیابان این شهر برای دیدن باقی‌ماندگان از خاندان در بند امام حسین علیه السلام اجتماع کرده بودند، در اوج اندوه اما با افتخار خود را چنین معرفی می‌کند :

 آن‌که مرا می‌شناسد، می‌شناسد و آن که مرا نمی‌شناسد، خود را به او می‌شناسم: 

من علی فرزند حسین فرزند علی بن ابی‌طالبم! [۳]

وقتی از پدر نام می‌برد همه وجودش با اندوه و غم او فریاد می‌شد و پژواک فریادش در عالم می‌پیچد.

چنان‌چه در کوفه این فریاد بر تارک تاریخ مانا شد:

"هیهات! ای فریب‌کاران دغل‌باز! ای اسیران شهوت و آز!

می‌خواهید با‌من کاری کنید که با پدرانمان کردید؟!

نه به خدا قسم ! 

هنوز زخمی که زده‌اید خون‌فشان است و سینه‌ام از داغ پدر و برادرانم سوزان!

تلخی این غم گلوگیر و اندوه من تسکین ناپذیر است[۴]

وجودش مالامال از عشق به علی است و راه و سلوک و اندیشه‌های والای او!

برای اعتلای نام علی و مکتب علی و نهضت خونین کربلا همه همت خویش را بکار بست و لختی ننشست و نی‌آسود.

علاوه بر تربیت فرهیخته‌گانی از مردان و زنانی خیراندیش و اهل اندیشه، مکتب و گفتمانی در انداخت که چاره‌گر آلام جامعه‌ای که کژراهه‌های متعدد در آن گشوده شد و فتنه‌ها دامن گسترده و خرد و کلان و کوچک و بزرگ اجتماع را آلوده است.

اندیشه جهاد و مبارزه را زنده نگه داشت و گفتمانی با این جهاد در انداخت که بر معنویت و بازیابی هویت دینی مردم استوار بود که در سایه سار نام پیامبرخدا و اهل بیت او ممکن شد. لذا به احیا و بزرگداشت نام و یادشان سعی بلیغ نمود. 

چون در اوج اختناق و استبداد امویان و مروانیان می‌زیست، باید ادبیاتی برگزیند که علاوه بر جذابیت و مانایی، دشمن را بر نی‌انگیزاند تا مانع شود. و نیز بتواند به سهولت در دسترس همگان قرار گرفته و به گفتمان برتر تبدیل شود.

مجوعه دعاها و مناجات‌های امام که امروز در کتابی به نام صحیفه سجادیه شهرت یافته، با این نگاه و از این منظر قابل فهم و درک خواهد بود.

کتابی که از میراث گران‌سنگ آن امام علیه السلام در دست است و به بیان امام خميني رحمةالله علیه زبور آل محمد است[۵]

امام سجاد در ادبیات دعا، مکتبی سرشار از آموزش و پرورش پدید آورد و با نیکو‌ترین خصلت‌ها، ارزنده‌ترین اندیشه‌ها را با لطافت و عطر مناجات در آمیخته است.

این مشی امام علیه السلام در ترویج و تبیین اندیشه و معارف اسلامی، بیان‌گر شناخت کامل‌شان از جامعه‌ای است که فتنه و خشونت امویان و مروانیان و زبیریان، آسیب‌های روحی سخت و آلام شکست‌ قیام‌های متعدد را چشیده است.

در جامعه‌ای که هزاران نفر برای التیام روحی خویش راه توبه خونین را در پیش گرفته‌اند و زبان‌ها از وحشت ستم حاکمان در کام فرو رفته و به التیام درد‌های خود سر در گریبانند!

در چنین جامعه‌ای که دیگر دعوت به قیام چاره‌ساز نیست، مسئولیت از رهبران فکری جامعه سلب نشده بلکه سخت‌تر و ثقل آن بیشتر است. دانایی و مسئولیت او ایجاب می‌کند تا مردم دردمند و مفتون را به خود واننهد.

به خصوص جمیعت اندک و پراکنده شیعه که از نظر تاریخی ، جنگ های صفین و نهروان، شهادت امام علی علیه السلام، صلح تحمیلی بر امام مجتبی علیه السلام، شهادت سوگمندانه امام حسین علیه السلام را با خود دارد.

امام در چنین اوضاعی که دشمن به او اجازه دایر کردن نهاد رسمی تعلیم و تربیت مردم را نمی‌دهد، هوشمندانه زبان و ادبیات و روشی بر می‌گزیند که هم دل‌نشین است و هم التیام‌بخش آلام فرو رفته در عمق جان و روح‌شان!

امام علیه السلام در چنین محیط و شرایطی رویکرد عرفانی و تربیتی را پی‌می‌ریزد.

مکتبی که بانی آن بزرگ مردی از تبار علی علیه السلام است که در عرفان و عبادت و معنویت سرآمد و بی‌همتاست. 

او خود زینت بخش همه اهل عرفان و عبادت و اهل خشوع است. این خصیصه ممتاز سخنش و نجواهایش، نغمه اهل درد و محافل اهل معنا و ماندگار می‌شود.

جامعه فتنه زده و محنت‌بار، علاوه بر ترنم ملکوتی دعا و نیایش و انتقال و ارتباط قوی با ملکوت، برای هویت‌یابی و برون رفت از یأس و حرمان‌های روحی اجتماعی و فردی و سرگشتگی‌های معنوی و فکری نیازمند معرفت و شناخت خود و ظرفیت‌ها و داشته‌های خود و جامعه‌اش است. 

که لازمه آن بازتعریف زیرساخت‌های معرفتی حقوقی و هویتی و جایگاه‌ انسانی خویش است. این گفتمان و رویکرد در مقابله تلاش اصحاب فتنه و جهل و ستم در بازتولید فرهنگ جاهلیت قرار دارد. 

بدین سبب امام علی بن الحسین علیهما السلام به تبیین زیربنای معرفتی حقوق انسان روی آورده و در ساحت‌های فردی و اجتماعی از منظر‌های مختلف به بازتعریف آن اقدام می‌کند. 

نگاه به خود و خدا، از نگاه به خود در تعامل با دیگران و همه محیط پیرامون و حقی که انسان دارد تا حقوقی که دیگران بر انسان دارند، همه به کفایت و به دقت بر محور توحید بیان گردید.

امام علیه السلام با بنای مکتبی با این مبانی انسانی ، انسان سرگردان و شکست اندیش را متوجه عظمتی می‌کند تا به منزلت مغفول خویش تنبه یابد. 

قراردادن انسان در محور حقوق الهی و ارتباط دادن او به صاحبان حق بزرگ بر او، همانند والدین، و کانونی بودن توحید در همه حقوق، انسان بریده و منقطع از وحی را از سرگشتگی و انقطاع و پوچی و یأس برهاند.

با این نگاه رساله حقوق امام علی السجاد علیه السلام در اصل " مانیفست " ، منشور و بیانیه حیات معقول و معنوی است بر پایه کرامت انسانی، تعامل صحیح آدمی با مبدأ و حقیقت هستی و انسان‌ها بر بنای اعتدال و خرد و دیانت!

 

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَی الَّذِینَ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ 

خدایا بر علی بن الحسین، سرور عبادت کنندگان درود فرست، که او را برای خود برگزیدی، و از نسل او امان هدایت را قرار دادی، امامانی که به حق هدایت می‌کنند.

 

 

  •  حمید احمدی  
  •  پنجم شعبان ۱۴۴۶  
  • ۲۶بهمن ۱۴۰۲

منابع:

  1. کافی، ج۶ ص۱۸.
  2.  کافی، ج۲، ص۳۶۹.
  3. بحارالنوار ج۴۵، ص۱۲.
  4. همان.
  5.  وصیت ‌نامه سیاسی الهی امام خمینی (ره)