- سلام بر نقاوه آفرینش!
سلام بر تو ای حضرت امید!
سلام بر تو ای جلال دین و جمال حق!
سلام بر تو ای حقیقت الهی !
ای جام گیتینما!
ای مظهر عنایت رحمانی!
سلام بر تو ای روح عالم!
سلام بر تو ای جلای آیینه هستی !
ای خلیفه خداوند !
سلام بر تو ای عین حیات و معنای حیات!
سلام بر تو ای بهار حیات!
محبوبا! دم قدسی تو حیات تازه میبخشید به زمستان سرد و یخبندان دنیای ما!
غیر تو همه دیاند و تو بهار !
ای که آیه آیه وجودت زنگار از آینه عالم زدوده است!
با دم تو حنظل تلخ به خرمای شیرین تبدیل شود!
بر ما بنگر و بر ما بتاب!
بر جان مرده ما و بر اندیشههای راکد و قلبهای آلوده ما ، بتاب تا از تابش تو جان ما جلا گیرد و احیا شود و اندیشهها پویا و دلها مصفا گردد!
سلام بر تو ای صاحب ولایت مطلقه.
ای جامع جمیع مراتب اسما و صفات حق تعالی !
سلام بر تو که هستی در تسخیر توست!
ای نقاوه آفرینش و برگزیده خالق!
ای که به ملح رخ تو جمال معنا یافت !
و به لطافت تو گلها لطافت یافتهاند!
ای همه تمنایم!
ای منتهای آرزویم!
رخ بنما و کلامی از لب لعلت مهمان مان کن!
هر که بیند رخ تو جانب گلشن نرود/هرکه داند لب تو قصه ساغر نکند!
ای ماه من در ورای افقها!
شبی قلبم را برای استراحت برگزین تا که همه عمر جانم و همه هستیام به مبارک قدوم تو روشن شود و آرامش قرینش گردد!
ای همه هستیام !
آن که به تو، دیدار یار شد، صلح کل گردد و دوست همه چیز و یار همه مظلومان!
نوح و روح !
فاتح و مفتوح!
پدر و مادر !
شیر و شکر!
شمس و قمر!
ای که لقای تو جواب هر سؤال و حل همه مشکلها.
هر که را تو رخ بنمایی، رها از زمان و نام و نان گردد و شیخ شیوخ عالم شود!
ای خداوندگار عشق!
عشق تو بلند پایهترین نردبان عروج است به آسمان !
به عشق و حب خودت بال پروازم ده!
محبوب من! از هر آنچه در خیال آید برتر و زیباتری!
هر آن چه گویم و بنگارم از وصف جمال و جلال تو، ای شمس گیتی و ای اقمر قمرها، ای شکوه هستی، توان و شایسته تصویر جمال تو نباشد، اما به یقین دانم که نکوتر از آنی که به تصورم در آیی!
از دایره خیال ما بیرون بود / دانم که نکو بود ندانم چون بود.
هر صبح و شام تو را در خیالم و لوح ذهنم بسان خورشیدی به تصویر کشم که با شکوه بر سراسر دنیا سواره میرانی و جانهای بی شمار همچون ذرات غبار، پیاده پی تو میآیند تا با آن شکوه که تراست، همراه شوند.
ای محبوب دلهای پارسایان و عارفان !
آنانکه تو را در رویا دیدهاند، مشاهدات خود را پر از لطافت خیال و ظرافت، توصیف میکنند !
اگر چشم به جمال تو گشوده شود چه کند با دیده، رخ دلربای تو!
هر که را توفیق حضور شد، مجنون ابدی تو گشت و همه عالم به لطف تو زیبا بیند و چون آب صاف آینهدار ماه روی توست!
بدین سبب خلق رخ خود به صافی آب مصفا کنند.
ای همه امید !
و ای معنای امید و ای نفس امید !
روزگارانی بر ما گذشت و حوادث تلخ و غلبه جنود یأس و ابلیس را شاهد بودهایم، اگر تو ای حضرت امید و ای کشتی نجات و ای سراج منیر خداوندی، سایه امیدت بر سر ما سایه نیانداخته بود، نهیب حادثه بنیان هستی ما را زجا برده بود!
اما ما ماندهایم !
چون در پرتو صبر تو زیستیم و به درخت امید تو چنگ زدیم و در سایه لطف تو پناه بردهایم، ای کهف حصین سرمدی!
تند باد سهمگین ظلم و ستم دشمن چه بناها تخریب و چه جانها گرفت، اما هرگز بنیاد ما نلرزید و ویران نگشت، چون به نفس تو قرار و با دعای تو امید بستهایم و یقین دانسته و دانیم که چنین نماند و چنین نیز نخواهد ماند!
و یقین داشته و داریم ای امید هستی که :
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد/عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد.
ارغوان جام عفیفی به سمن خواهد داد/چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد.
دلهای نومید و فسرده با یاد عشق تو روشن میشود. زندان تنگ و تاریک به وزش نسیم قدوم تو گلشن خواهد شد!
کافر صد ساله چو بیند تو را/ سجده کند و زود مسلمان شود.
ای مولا و سرور و محبوب من!
ای نزدیکتر از عقل و خرد !
چگونه توانیم تو را غایب از خود پنداریم؟!
که همه نیکی و خیرات، همه جمال، جلال و شکوه عالم پژواک آواز حضور توست !
بر اثر دم تو، نی سخن گوید و چکاوکان و بلبلان به نوا در آیند!
ای ماه من ! هر شب دل به عشق تو بر بام فکر خفتهام و یک یک ستارهها را میشمارم !
هر ستاره چون نور تو را انعکاس میدهد غرق بوسهاش سازم !
بر هر کوی و بابی که نشانی از تو و دیدار رخت دارند ایستادهایم و غبار آن به سرمه بر دیده کشیدهایم وبوسه بر دست و دیده گانی زدیم که به رخ یار ما آشنا گشت!
چرا که گفتهاند اگر بوسه به جانی است فریضه است خریدن!
و جان فانی به مهر و عشق تو جاویدان شود!
و عشق تو معراج آدمی به بام سلطان جمال شود. و هر نسیمی که بر گلستان تو بوزد خوش است و روح نواز!
زیباترین شهر عالم آنجاست که تو در آن سکنی داری، چنین است که قدمگاه تو جبل طوای ما شد!
بسان فاخته پیوسته
فریاد کو کو زنیم و نغمه سر میدهیم:
کو بام غیر بام تو؟ کو نام غیر نام تو؟
گرچه رنجها کشیدیم اما بی رنگ عشق تو نبوده و نیست.
چون محنت هجران تو با عشق سرشته است و بدین سبب رنج ما عین عشق است و مقدس!
و زخم عشق تو زنده کند مرده در کفن و روزی ز عشق خورد تا ابد!
سلام بر تو ای شکوه صبر و حلم خداوند!
ای معنای هستی ای همه امید !
ای خداوندگار عشق و امید! رنج و عشق ما را به امیدت سیراب و به نگاهت گوارا وجاودانه کن !
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ الْمَأْمُونُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُولُ، السَّلامُ عَلَيْكَ بِجَوامِعِ السَّلامِ.
میلاد حضرت بقیهالله الاعظم عجل الله تعالی فرجه مبارک باشد.
- حمید احمدی
- ۱۵ شعبان ۱۴۴۵
- ۶ بهمن ۱۴۰۲