جان قرآنی!
قرآن خطاب ربانی جامع و کامل الهی است. مستجمع همه کمالات و مظهر اسم شریف "الله" و هدیه آخرین تجربه جهان غیب و ملکوت به انسان است تا به لطف حق، انسانی از نوع کاملتر بپروراند.
مشیت خداوند بر آن قرار گرفت که هم چون روحی دیگر در کنار هیئت کامله انسان یعنی اهل بیت علیهمالسلام برای انسان قرار دهد تا راهنمای او در صیرورت به کمال باشد. از این رو پیامبر خدا از این دو به دو نعمت و امانت بزرگ خداوند برای آفرینش انسان نورانی یاد میکنند : "إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ اَلثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی.كِتابَ اَللَّهِ وَعِتْرَتی أَهْلَ بَیْتی"
این از عنایات حضرت حق تعالی و از لطف و حب او به انسان است که با این دو نعمت گرانسنگ و سرمدیاش، منت نهاده تا انسانی تربیت شود و به سوی چکاد بالا رود و در صیرورتی، انسانی فرشته آسا شود.
این هنگامی میسور و ممکن خواهد بود که قرآن بر قلب و جان آدمی بنشیند. لذا پیامبر خدا صلواتاللهعلیه پیوسته تلاش کردند تا پرستشگاه خداوند را به قلب انسان منتقل کنند، نه آنکه صرفا انسان را به پرستشگاه ببرند.پرستشگاه خالی از روحانیت و زندگی، مقداری زمین و مصالح است، بخش زنده آن انسان است.
انسان همان زندگی جوشان معبد است که احساس خشیت و خشوع را به ما منتقل میکند و آرامش و سکینه را در جان ما مینشاند و جان با تشویش و اضطراب و بیتاب را آرام و قرار میدهد.
قرآن چو به خانه دل فرود آید، چراغ خود را در آن میافروزد تا هنگامی که آمیزهای تیره جان را به آتش نکشیده نورش فروزان نمیشود.
آلودگیها را میسوزاند تا امواج نور جای آن را بگیرد.
" لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنينَ إِذ بَعَثَ فيهِم رَسولًا مِن أَنفُسِهِم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَ يُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍمُبين"[آلعمران۱۶]
خداوند بر مؤمنان منت نهاد [= نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشانبرانگیخت ؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیآموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند."
بنابراین نخست باید لوح دل و جان پاک کرد و بعد سروش نغمه وحیانی کلام خدا بر آن نشاند و نقش زد.
هر آن که روحش همچون لوح نقره فام ، قرآن بر آن نقش بسته، فلبش فرودگاه و منزل قرآن شده، خود قرآن مجسم خواهد بود. به همه تعلیم داد که اگر مسلمان جانش را تزکیه و پاک نماید، میتواند حقیقت قرآن را درک کند" لَّا يَمَسُّهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُطَهَّرُونَ [واقعه۷۹]
اگر چنین شد بدان شفا یافته و اوج میگیرد. شفا از آلام روحی و زدودن زنگارها
و جای گرفتن جلال و هیمنه خداوند در قلب آدمی"
"إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَإِذَا تُلِيَتۡ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ"[انفال،۲]
مؤمنان، تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد؛ و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده میشود، ایمانشان فزونتر میگردد؛ و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.تا قلوب آدمی جلا یافته همچو آینه نور خدا در آن انعکاس یابد.
اگر قرآن محتوای انسانی و ملکوتی در جان مسلمانی گذاشت او خود مانند محتوایش میگردد.
اگر قرآن به شکل و رنگی در جان آدمی جای گرفت، او را در جانی بالا برده و رفعت دهد که همه بدان غبطه خورند. چنانچه آمده است که در قیامت که ساحت تجسم اعمال و جان آدمی است، به جانهای حامل قرآن خطاب آید که بخوان و بالا برو.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : علَيكَ بالقُرآنِ، فإنَّ اللّه َ خَلـقَ الجَنّـةَ ... و جَعلَ دَرَجاتِها على قَدْرِ آياتِ القُرآنِ ، فمَن قَرأَ القُرآنَ قالَ لَهُ: إقْرَأْ و ارْقَ ، و مَن دَخـلَ مِنهُمُ الجَنّةَ لَم يَكُنْ في الجَنّةِ أعلى دَرَجـةً مِنهُ ما خـلا النَّبِيّونَ والصِّدِّيقـونَ."
[بحارالانوارج۲۹ص۱۳۳ح۸)
"از امام زین العابدین روایت شده است که فرمودند: بر شما باد به قرآن. خداوند بهشت را خلق کردند و درجات آن را به تعداد آیات قرآن قرار دادند. در آن گفته می شود:قرآن بخوان و بالا برو[ درجات بالاتر کسب کن] و هر کس از قاریان و حاملان قرآن وارد بهشت میشود در بالاترین درجه مأوا میگیرد که بالاتر از آن درجهای نباشد الا برای پیامبران و صدیقین"
چون در قیامت و بهشت جای عمل نیست ، صحنه تجلی اعمال آدمی است، کسی که در این جهان با قرآن مانوس بود و به میزانی که در قلب و جان و روح و زندگیاش نشست و درخشید، برایش درجه و پله رفعتی در بهشت مجسم میسازد.
در این جهان نیز قرآن اگر بر جان نشیند، آدمی را عروج دهد و بالا برد و به همان مراتب طبیعت بشری او را به درجاتی رسانده تا او را به آسمان یا آسمان را به او نزدیک گرداند.
قرآن اگر به نهاد و وجودی نشست متحولش سازد تا اینکه به مسجد زندهای درآید و وجودش یاد خدا و ذکر دوست گردد و همه از او ترنم نغمه خدا و یاد او شنوند و از او خیر تمنا کنند و رفتار نیک بینند و توقع کنند.
مسلمان قرآنی مسجد زندهای است که بیخشت و آجر بنا شده بلکه با ارزشهای والای الهی آنچنان ساخته شده که تجلی بزرگ خداوند در او میگنجد که خود فرمودند: " لایَسَعُنِی أرْضِی وَلا سَمائِی وَلکِن یَسَعُنِی قَلْبُ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ".
من در زمین و آسمانم نمیگنجم؛ ولی قلب بندۀ مؤمنم مرا در خود جای میدهد.
[کافی، ج ۲، ص ۱۲۸]
اگر صحنه دل منزلگه خداوند و تجلی او شد همانند آیه خواهد شد، آنگاه مشاهده نور حق آسان میگردد. چون قرآن فرقان و نور است و جانی بدین صفت آراسته شد، صاحب شناخت و دیدهای حقیقت بین خواهد شد.
رمضان چون به لطف حق عرصه و روزنهای برای درک فیوضات و رحمت خاصه حق شد، و در آن دربهای رحمت و فیض الهی بر جانها گشوده میشود و ساعات و لحظات آن شرافت یافته است، قرآن که رحمت و چراغ و نردبان عروج مؤمنان است، درخشش و جایگاه ویژه یافته و علاوه بر آن که با نزول ملائک این تحفه الهیه بر قلب پاک عصاره خلقت نازل و همگان از آن متنعماند، و در رفت و آمد فرشتگان در این ماه، ملک و ملکوت به هم دوخته، خداوند مجالی گشود تا هر که به این تحفه نادر و گرانبها در این ماه درآمیزد و به آیاتش چنگ زند تا عرش بالایش برد و در چتر رحمت خاصهاش قرار دهد.
رمضان با این عنایت حق تعالی شرافت یافت :
"شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ "[بقره ۱۸۵]
تا هم بینه روشن و چراغ هدایت خداوند بر انسان برای رستگاری و
عروج باشد و هم جانی که قرآن در آن سکنی گیرد، هم خود منور شود و هم مسیر سالک را روشن سازد و به او شناخت و بصیرتی عطا کند که در بلایا و فتنه ها نجاتبخش او باشد.
قدم نخست در حظ و بهره از این مائده الهی و گوهر گرانسنگ و شفابخش جانها و عروج به چکاد نور و معرفت، انس با آن است که از تلاوت و قرائت شروع میشود و بعد تدبر در آن است و گام بعد به مدد خود قرآن و هدایت قرآن، زیست قرآنی است که توکل به حق و بصیرت و تشکیل جامعهای بر خردورزی و علم از نمودهای آن خواهد بود.
- حمید احمدی
- ۴ فرودین ۱۴۰۳
- ۱۲ رمضان ۱۴۴۵