جمعه 2 آذر 1403

بر قاف صیام!

سیر الی الله و سلوک پارسایانه با انجام فرائض دینی آغاز می‌شود و مستلزم این مجاهدت بی وقفه صیقل دادن دل است.


 

 بر قاف صیام!                                                                                                                                                                                                                                                                                                                           

سیر الی الله و سلوک پارسایانه با انجام فرائض دینی آغاز می‌شود و مستلزم این مجاهدت بی وقفه صیقل دادن دل است.

آدمی در این طریق و سلوک و کمال که می‌کوشد تا از نردبان راهبر و عروج به سوی خداوند بالا رود، آگاه است که خطرات زیادی در کمین است. از این رو به قوه و قدرتی نیازمند است که او را از درون توانمند سازد و دستگیر او در این راه دشوار  باشد. و دستگیر او در کؤودای سخت باشد. چنان‌چه خداوند سبحان خود بندگانش را بدان فراخوانده و فرمودند:

"استعینوا بالصبر و الصلاه ۱

نخستین نردبانی که آدمی برای برکشیدن به سوی حق و صعود به کمال، بدان نیازمند است و اصل و اساس کار است و به مثابه خشت اول بنایی رفیع است، عبادت و انجام فرایض دینی ازجمله آن روزه است. 

 آغاز مناره ز یکی خشت بود

 مهمل داری تو خشت را زشت بود ۲

آدمی حتی از یک خشت در بنیاد کار غفلت ورزد و کم گذارد یا کژ نهد، دیری نپاید که تمامی بنا ویران شود. هرچند نیکی‌ها و خیرها  فراوان انجام دهد ولی این اساس که فرائض باشد، به درستی ادا نگردد، همانند تزئین بنای کج و نااستوار و بی بنیان باشد که ممکن است چشم‌های ناظران را به خود جلب کند اما بر سستی ساختمان و بنا  و تزلزلش افزاید.

از این رو گفته‌اند نخستین خشت و گام نخست در سلوک و سیر الی الله و کمال، پیوستگی محض به فرائض است. همانند برپا داشتن نماز و روزه گرفتن.

این همان کلام و سخن والایی است که فرمودند ریاضت مومن در انجام این فرائض است، نه در دیر ، صومعه و خانقاه و نه در آداب ، مقامات و طامات خود بافته بشری!

چنان‌چه  از پیامبر خاتم صلوات الله علیه  روایت شده  " الصلوه معراج االمومن " ۳

و در روایتی دیگر از اماعلی علیه السلام آمده است:"الصلاه قربان کل تقی" ۴

 نزد اهل معنا و سلوک ،از واجب‌ها و فرائض دینی، روزه جایگاه ویژه‌ای در طی طریقت و کسب کمال دارد. چنان‌چه مولوی می‌گوید:

 گرچه ایمان هست مبنی بر پنج رکن

     لیک والله هست از آنها اعظم الارکان صیام.

   لیک در هر پنج پنهان کرده قدر صوم را

چون شب قدر مبارک هست خود پنهان صیام ۵

روزه اگر به تمام و کمال حسب آن‌چه شارع متعال خواسته و توصیه کرده و اولیای او بدان متعهد و عمل کرده‌اند، انجام گیرد، هم ریاضت آدمی برای صیقل جان و روحش خواهد بود و هم پله و نردبانی به قله کمال خواهد بود و هم دستگیر او و هم تمرین و ممارست او در مواجهه هوشمندانه و مبتنی بر اراده محکم با حوادث و مصائب و مشکلات  در زیست فردی و جمعی است و به او بال پروازی خواهد داد که در اسمان معنا و طهارت سبک بال، بال زند و این از     خواص روزه به عنوان ریاضت مومنانه است که اگر به کمال ادا گردد، بر قاف آن، گنجشک عنقا می‌شود.

از درد به صاف آییم، وز صاف به قاف آییم

کز قاف صیام ای جان، عصفور شود عنقا ۶

 و نیز به اراده و لطف و رحمت حق تعالی در ماه رمضان سنگ بی قیمت لعل شگفت انگیزی می‌گردد.

سنگ بی قیمت که صد خروار از او کس ننگرد

لعل گرداند چو خورشیدش درون کان صیام ۷

اشعه پرنفوذ روزه اگر بر معدن وجود انسان و جامعه بتابد اجزای آن را به گوهری گران‌بها بدل می‌سازد.

همچنین گفته اند که آدمی برای پیمودن و رسیدن نیازمند مرکبی تیز پایی است که براق او به رفرف معنای حیات باشد. روزه یکی از راهوارترین و چابک ترین مرکبی است که با چالاکی به سوی منبع حیات دوان است. و در صیرورت ناب، سواران خویش را به چشمه طهور حق می‌رساند تا بتوانند به حریم عز او وارد و در ضیافت شرکت جویند.

آنان که توفیق روزه و سایر عبادات در این ماه به لطف حق روزی‌شان می‌شود، شراب روح می‌نوشند و کسانی که شیشه را به سنگ صوم و جهاد شکسته‌اند از ساغر عید صیام" شرابا طهورا"۸عطا می‌شود.

وگر چو شیشه شکستی ز سنگ صوم و جهاد

می‌ حلال سقاهم بکش ز ساغر عید ۹

از این رو روزه گرفتن شکستن و قربانی کردن خویش است. زیرا رمضان مانند مهمان معززی است که باید  متاع با ارزشی را بهر او قربان کرد.

تو گاو فربه حرصت به روزه قربان کن

 که تا بری به تبرک هلال لاغر عید ۱۰

از سویی روزه منجنیق است که قله ظلمت و کفر در وجود آدمی و جامعه را  منهدم سازد از کفر به نعمت‌ها و رحمت‌های گسترده الهی تا کفر و عناد به حقیقت و معنا در هستی و طرد و نفی ستم هایی که بشر بریده از ملکوت و وحی در حق دیگران روا می‌دارد و با تجاوز و قتل و سلب حقوق دیگران، خود و گروه و جماعت خود را برتر و محق می‌داند، خواهد بود.

این خصائص است که ماه رمضان  را نزد اهل معنا و مشتاقان زیست متعالی انسانی، جذاب و شیرین ساخته و شوق دیدار و تنفس و حضور در آن برای شان شوق انگیز است و ترک و جدا شدن از آن درد‌ناک و اندوه بار است چنان‌چه امام علی بن الحسین علیهما السلام در وداع ماه مبارک رمضان در مناجاتی پر سوز و گداز و شوق انگیز به برکات و خیرات و زیست در آن، با آن می‌پردازد .

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ آنَسَ مُقْبِلاً فَسَرَّ وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِیاً فَمَضَ‏

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ قَلَّتْ فِیهِ الذُّنُوبُ‏ ۱۱

بدرود اى همدم ما که، چون بیایى، شادمانى و آرامش بر دل ما آرى و، چون بروى، رفتنت وحشت خیز است و تألم افزاى.

بدرود اى همسایه‏ اى که تا با ما بودى، دلهاى ما را رقت بود و گناهان ما را نقصان.

لذا ماه رمضان برای روزه داران و متنعمان از این مائده آسمانی همچون ماه معشوق است که هر روز او و هر شبش در کنار او بودن عیدوار و دل انگیز است.

تا به سالی نیستم موقوف عید

با مه تو عیدوارم روز و شب ۱۲

روزه‌دار حتی در جاها و زمان‌هایی که  مورد ملامت و سرزنش قرار می‌گیرد و یا با رنج و مرارت‌هایی مواجه می‌شود، چنین می‌اندیشد که بعد رنج روزه، روز عید است.

مشو نامید از دشنام دلدار

که بعد از رنج روزه روز عید است ۱۳

از این رو شایسته است که صائم روزه را جز به قندلب نگشاید و بر غیر آن دهن باز نکند و ذهن و فکرت خویش به پلشتی و زشتی‌ها باز نکند که اگر چنین شد، جز رنج و مرارت گرسنگی و تشنگی نصیبی نداشته است.

روزه مگشای جز به قندلبش

قند او در دهان مبارک باد ۱۴

 گشودن روزه به قندلب یار، روزه به کمال و تمام گرفتن است. یعنی از ذکر ، فکر ، ذهن ، روح و جان روزه بودن و همه وجودش متمرکز در ضیافت الهی حضرت کریم بودن است. که او را بدان فراخوانده و دعوتش کرده است و از او اذن بار یافتن به ضیافتی خاص‌تر که از جمله حج بیتش باشد، طلب کند و در مرتبتی بالاتر خودش را به تمنا بطلبد.حسرت آن‌جا خواهد بود که این شیرینی فراهم نیاید.آن‌گاه باید بنگرد و اندیشه نماید که چه تدبیر کند؟

آن‌که به ظاهر بسنده کند از لذت و شیرینی و شراب طهور در این بزم الهی بی بهره باشد و به دو عید پایان رمضان و پایان حج در مکه، بسنده کند، اما آن کس که قدر معشوق شناسد و در هر دمی دو صد عید دارد.

چون عرفه و عید تویی غره ذالحجه منم

هیچ به تو در نرسم، و ز پی تو هم نبرم ۱۵                                                                                                                      

  •   حمید احمدی 
  •   ۳۰ شعبان ۱۴۴۵/ ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ 
  •  منابع:
  1. بقره 45
  2. مکتوبات 104
  3. غرائب القران و رغائب الفرقان،ج1 ص114
  4. الخصال
  5. دیوان شمس، غزلیات 1602
  6. همان،ترجیحات دوم
  7. همان،غزلیات 1602
  8. انسان 21
  9. دیوان شمس،9742
  10. همان،14784
  11. صحیفه سجادیه، دعای 45
  12. همان،3301
  13. همان،350
  14. همان،977
  15. دیوان کبیر ، ۱۰۳۵