شنبه 24 آذر 1403

05 مهر 1402 - 13:36

برگزاری نشست اربعین پیشران تمدن نوین اسلامی از سلسله نشست های تمدن سازی در گام دوم انقلاب

سومین نشست از سلسله نشست های تمدن سازی در گام دوم انقلاب با موضوع «اربعین پیشران تمدن نوین اسلامی»


سومین نشست از سلسله نشست های تمدن سازی در گام دوم انقلاب با موضوع «اربعین پیشران تمدن نوین اسلامی» در ساختمان پرتال فرهنگی راسخون
 برگزار شد... در این نشست حجت الاسلام دکتر حمید احمدی رئیس کمیته فرهنگی و آموزشی ستاد مرکزی اربعین، استادیار گروه انقلاب اسلامی دانشگاه معارف اسلامی و مدیرعامل مؤسسه فرهنگی رواق تاریخ و اندیشه معاصر به شرح پیشینه سیاسی نهضت اربعین پرداخت و با توضیح اتفاقات سیاسی و مذهبی اسلام در سده های گذشته نقطه اتصال جوامع اسلامی به اربعین را تبیین کرد.

 

حجت الاسلام دکتر حمید احمدی:

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم، با عرض تشکر و تقدیر از دوستان عزیزمان در پایگاه فرهنگی راسخون که این ابتکار را به خرج دادند بحث هایی را در موضوع اربعین و بحث تمدن اسلامی و سایر مباحثی که مورد نیاز جامعه هست، را شروع کردند که اقدام مبارکی است. ان شاءالله بتوانیم از ظرفیت ها و امکان ها در تولید ادبیات و گفتمان مورد نیاز بهره ببریم. جای تقدیر و تشکر از همه عزیزانی که کمک کردند و شرکت خواهند کرد در این گفتگو.
 
موضوعی که دوستان اعلام کردند بحث «اربعین به عنوان پیشران تمدن نوین اسلامی» است. تمدن به همان معنای که یک آرمان یا به عنوان نهایت ساخت کران که در اجتماع و جامعه می شود فرض کرد و ترسیم کرد مورد نظر است. کاری به معنای لغوی آن که معنای تمدن و مدنیّت چی هست؟ نداریم. ولی آنچه که به عنوان تمدن است همان کلان پروژه هایی است که جوامع در نهایت به آن ختم خواهند شد در جریان پیشرفت. لذا در ترسیم اینکه که انقلاب اسلامی به عنوان یک گام برای ساخت تمدن نوین اسلامی مراحلی را طی خواهد کرد و عوامل، پدیده ها، حرکت ها و جنبش هایی به عنوان پیشران یا عوامل موثر در این جهت خواهد بود، «اربعین» نیز به عنوان یک از این عوامل مورد توجه و بحث خواهد بود.
 
قطعا وقتی بحث تمدن مطرح می شود و با نگاهی که از تمدن نوین اسلامی است باید به تعریف آن بپردازیم و بگوییم آیا تمدّن نوین با تمدن اسلامی تمایز دارد؟ که به طور مثال تفکری در قرن چهارم و پنجم شکل گرفته و رشد کرده و بعدها در بخش هایی از جهان اسلام ادامه یافته چیست؟ یا این یک نگاه و گفتمان جدید است که در مقابل تمدن غرب مطرح است؟ همه اینها مباحثی است که نیاز به تأمل و کنکاش دارد. هم در ساحت نظری و هم در ساحت فلسفی، چون وقتی بحث تمدن را مطرح می کنیم قطعا یکی از حوزه های نظری و فلسفی است که باید در فلسفه تاریخ مطرح شود و هم حوزه ابزاری است. یعنی همه چیزهایی که یک تمدن به آن نیازمند است؛ علم، صنعت، هنر، فرهنگ، ادبیات؛ همه این حوزه ها هم وجود دارد که این بحث تمایز بیشتر در بحث های تاریخی مطرح می شود گرچه آن بحث های نظری هم مهم است در بحث فلسفه تاریخ.

خب بحث هایی از قدیم در جوامع اسلامی و بین اندیشمندان اسلامی مطرح بوده است اما تمدن نوین اسلامی چه ویژگی و تمایزهایی دارد؟ این بحث مهمی است. مثلا در این بین یک نظریه ای مطرح است که تمدن نوین اسلامی تفاوتش با تمدنی که ما در قرن چهارم و پنجم داشتیم که تمدن مسلمانان بود، جهان اسلام بود، جهان اسلام با آن گستردگی از شمال شرق به خوارزم، بخارا و سمرقند و از شرق به شبه قاره هند تا آفریقا بخش هایی از اروپا را شامل می شده است چیست؟

در چنین جوامعی دین اسلام به عنوان پیوند دهنده جامعه با فرهنگ ها و قومیت های مختلف بود که توانست یک مدنیتی را ارائه کند که مدنیت جدید است. اما این مدنیت وقتی می گوییم «نوین» تمایزی قطعا با آن دارد که یک نظریه است که آن بر اساس مبانی معرفتی و ارزش های مکتب اهل بیت(علیهم السلام) است. این انقلاب اسلامی که می گوییم یعنی انقلاب اسلامی تبلور ارزش های مکتب اهل بیت(علیهم السلام) است. تمدن قبلی و تمدن اسلامی، که تمدن مسلمین بوده است نه تمدن عباسیان یا امویان با شرایط و اقتضائات جدید سازگار میشد. عرض کردم نظریه دیگری است که تمدن نوین که می گوییم بیشتر گفتمان تمدنی غرب است که بعد توضیح خواهم داد.
 
بحث همان طور که مقام معظم رهبری در آن سخنانشان هم توضیح می دهند که ما مراحل مختلفی را لازم داریم طی کنیم، یعنی یک فرایندی تمدنی باید شکل بگیرد و ساخته شود. ساخته شود به این معنا که این امر طبیعی نیست که در جوامع وجود داشته باشد، ظرفیت هایش در جوامع مختلف هست اما توسط بشر و مشارکت انسان ها ساخته و ایجاد می شود. با به فعلیت رساندن ظرفیت های موجود، منابع موجود تبلور پیدا می کند. این طور نیست که به طور طبیعی ایجاد بشود، رشد کند؛ لذا ساخته شدن بحثی که در جامعه شناسی هم داریم راجع انقلاب ها، که پدیده ای که ایجاد شد طبیعی است یا ساخته می شوند، قطعا تمدن ها ساخته می شوند.

رهبر انقلاب فرمودند: مرحله اول خود انقلاب است، بعد شکل گیری نظام است و بعد دولت اسلامی است، جامعه اسلامی است و نهایتا تمدن اسلامی است که همان طور که عرض کردم در آن تعریف که این فرایند نتیجه پیشرفت انقلاب در جوامع است. همچنین هدف انقلاب را می فرمایند: پیشرفت جامعه اسلامی است و نهایتا نتیجه اش باید به تمدن نوین اسلامی ختم بشود. حالا این نوین اسلامی باید چه رویکرد و نگاهی باید داشته باشد عرض کردم جای تأمل دارد و روی آن کار شود و در بحث نظری و فسلفی و تئوری آن لازم است.

چنانچه در بحث ابزاری، بیشتر بحث ها امروزه معطوف به بحث های ابزاری است یعنی حوزه منابع در علوم، فناوری ها، صنعت معنویت، این حوزه ها حوزه های ابزاری  هستند، ولی حوزه نظری جای جدی است که کار دارد که قطعا بدون ساخت ادبیات، گفتمان ها و تئوری ها این بخش دوم هم خیلی انسجام پیدا نخواهد پیدا کرد و فرجام خوبی نخواهد داشت. لذا هم اندیشه وظیفه عالمان حوزه نظری و فلسفه تاریخ بحث حوزه تمدنی است که این بحث را جدی ورود پیدا کنند. هم در بحث های کسانی که همه اندیشمندانی که در تلاش هستند همه صنعت گران و عالمان که در تولید علم در توسعه و پیشرفت جامعه گام برمی دارند کمکی است به این حوزه تمدنی.
 
نهضت اربعین پیشران و غایت جوامع اسلامی است

وقتی این بحث تمدن نوین اسلامی می شود خب کسانی قبلا این بحث را طرح کردند ما چالش عظیم جدی در جهان اسلام با آن مواجهه شدیم. در چند مقطع این چالش ها پیدا شد ولی در دوره ما فروپاشی امپراطوری عثمانی بود. سال 1925 پایان این امپراتوری را داریم گرچه دهه های قبل این فروپاشی شروع شده بود ولی با حضور برخی عناصری که با غرب همراه شده بودند و خود دولت انگلستان بسیار کمک کرد. همان تعبیری که «جواهر لعل نهرو» گفت که: «شتر پیر خسته امپراطوری که زمین گیر شد!» مثل شتر خسته ای که گوشت قربانی که تکه تکه اش کردند غرب و انگلستان این کار را کردند. البته این شتر خسته خستگی اش از درون هم بود و دلایلی که آشنا هستید.
 
اوایل قرن بیستم مواجه هستیم با فروپاشی امپراطوری عثمانی و این امپراطوری عثمانی که قبلا در تمدن اسلامی، اسلام به عنوان تسبیح و نخ مشترکی بود که آن دانه های تسبیح را در جهان اسلام که با تنوع قومی، تنوع مذهبی و تنوع فرهنگ ها کنار هم قرار می داد، از خوارزم تا غرب جهان اسلام تا باب المندب. همه این جمعیت متفرق را کنار هم قرار می داد، دوباره به سراغ همان عناصر و گسست ها و گسل هایی رفتند که بتوانند گسل ها را فعال کنند. بحث قومیت، پان ایرانیزم، پان عربیسم، پان ترکیسم، پان کردیسم راه انداختند و جهان اسلام را به سمتی بردند که سالیان و قرن ها کنار هم با آرامش زیسته بودند و قدرت و امپراطوری بزرگی شده بودند، به کشورهایی که دشمن هستند و علیه هم می جنگندند و فرجام آن را می بینیم که بخش هایی از سرزمین ها و کیان اسلامی اشغال شد برای همیشه و هنوز هم پیامد همان برنامه هایی است که مواجهیم با شکل گیری دولت صهیونیستی در منطقه.
 
در چنین فضایی طرح های زیادی مطرح شد که برون رفت از این چه خواهد شد. در مصر اِخوان حاصل همین پیامدها بود که در جهان اسلام با چالش هایی جدی مواجه شدند که فروپاشی امپراطوری عثمانی، دولت جایگزین چه خواهد بود؟ آنجا دوره گذر را مطرح می کنند، شکل گیری دولت اسلامی نهایتا جوامع اسلامی بحث های تمدنی مطرح شد اما هیچ وقت به نظریه منسجم منتهی نشد با آنکه بحث های زیادی شد در مصر، لبنان، عراق و حتی در ایران بحث هایی بوده اما بیشتر حوزه این بحث ها در مصر بوده است.
 
آن کینه و بذر نفاقی که ایجاد شده بود تقابل های ساختگی که ایجاد شده بود به نام قومیت ها، ناسیونالیسم قومی را تقویت کردند. خیلی از این دولت ها و اندیشمندان تلاش زیادی کردند مقالات زیادی هم هست که ناسیونالیسم با اسلام اصلا سازگار است یا نیست؟ در این بحث ها ورود کردند به دلیل اینکه چالشی مواجهه بودند که ناسیونالیسم قومی بود. که اساسا ناسیونالیسم می تواند با اسلام سازگار بشود یا خیر؟ که مقالات بسیار و کتاب هایی با موضوع «حب الوطن من الایمان» را شروع کردند که اصلا ناسیونالیسم با اسلام منافات ندارد به خاطر اینکه آن پان هایی که درست کرده بودند قومیت هایی که درست کرده بودند جهان اسلام را با چالش و بحران جدی مواجه می کرد.
 
در قرن هفتم چنین چالشی داشتیم، وقتی مغولان حمله کرده بودند دولت بزرگی که آن روزها سرکار بود تقریبا همین مواجهه را که «فروپاشی بغداد» است داشت. همین مواجهه را در جهان اسلام داشتیم ولی یک بحرانی که یک کشور اشغال شده بود با قوای خارجی. وضعیت مشخص بود، مغولان حضور داشتند و مشخص بود طرف شما چه کسی است. در آن زمان حوزه اندیشه ورزی زیاد شکل نگرفته بود اما در سال های پس از فروپاشی در قرن بیستم این اندیشه ورزی در خیلی جاها شکل گرفت و بحث شد که البته کافی نبود ولی بحث دولت اسلامی در بحث های مطرح شده «رشید رضا» و دیگران حاصل همین بحرانی بود که شکل گرفت.
 
این جریان ادامه پیدا کرد، شما می بینید بعد حضور جنبش های چپ، کمونیستی، مارکسیستی در جهان اسلام، جنبش های ناسیونالیستی که قبل از آنها بود جنبش های معنویت گرا شکل گرفت که بخشی از آن در حوزه آفریقا و کشورهای دیگر بود. تجددگرایی اسلامی که از هند شروع شده در ایران مصر و بسیاری از جاها که بعد از آن جریان «سید جمال» شروع می شود و به دیگران می رسد. حرف این است که ما باید آموزه های اسلامی را منطبق کنیم با دستاوردهای تمدن غربی؟ این ها با هم سازگارند؟ تجددگرایان درد دین داشتند و دیندار بودند؟ گروهی می گفتند ما دین اسلام را نباید دارای این ظرفیت ندانیم که نتواند نیازهای جدید را پاسخ دهد. ولی مشکل اینجاست که ما باید تفسیر درستی از آموزه های اسلامی ارائه دهیم. تفسیر درست همانی است که باید آموزه دینی با دستاورد بشری سازگار باشد. مثل «سید احمد خان» در هندوستان و «طنطاوی» در مصر؛

شما تفسیرهای قرآنی را اگر ببینید، رفتند همه جا سراغ اینکه آموزه های اسلامی را سازگار کنند. در ایران هم این تلاش شده بود. بحث علم و دین که مطرح بود بیشتر در بحث رابطه علم و دین در حوزه علوم طبیعی آن موقع بود. در بحث علوم انسانی هم بود چون دستاوردهای بشری و تحولاتی که در غرب اتفاق افتاده بود. بعد از رُنسانس با توجه به عقب ماندگی که جوامع اسلامی داشتند، خب یک بحث حیرت آوری بود آن پیشرفت ها و توسعه های صنعتی؛ وقتی مقایسه می کردند چنین چیزی را می گفتند آیا اسلام توان همراهی با این تکنولوژی را دارد؟ آنها همان روش های پوزیتیویسی که در غرب دایر بود، همان بحث علم و دین را اینجا هم مطرح می کردند.
 
همه این مراحل را طی کرده بودیم، تا جنبش ها جدیدتر که گفتمان های نشأت گرفته از غرب بود، بعد از جنبش هایی در اواخر قرن گذشته و فروپاشی کمونیسم و... که در جهان یک گفتمان و رقیب جدی برای نظام سرمایه داری و کاپیتالیستی بود، یک همگرایی جدیدی در غرب احساس شد، مثل نظریه پایان تاریخ و... خب در چنین فضایی یک پدیده و حرکتی شکل گرفت، که به جزئیات آن نمی پردازم و بعد بدیل سازی برای انقلاب وقتی شکل می گیرد، در غرب آمدند جنبش های جهادی درست کردند و اقداماتی از این قبیل انجام دادند. شکل گیری انقلاب در این فضا معنای خاص خودش را داشت. ولی آنچه که در همین ظرفیت، انقلاب اسلامی در ایران و در جهان شکل گرفت و مؤثر بود، بحث نهضت امام حسین(علیه السلام) و پدیده اربعین است. حالا پدیده بگوییم یا هر چه بگوییم، اربعین بود. چرا این اتفاق مهم است؟ و آن را به عنوان پیشران و غایت و هدف بزرگ برای جوامع اسلامی یاد می کنیم؟ من این وضعیت گذشته را عرض کردم که یک تصویری داشته باشیم در مواحه مسلمانان با تمدن جدید و آن نقطه اتصالی که توانست در این سالهای دراز شکل اصلی را حفظ کند.
 
نهضت اربعین پیشران و غایت جوامع اسلامی است

خب، در جوامعی که به شدت ناسیونالیسم قومی، قومیت گرایی، عرب و عجم، ذهنیت های تاریخی دیگر در آن پرورش داده شد، احیا شد. سعی شد حتی قبل از انقلاب اسلامی، این به شدت کار شده به عنوان باستان گرایی در ایران که غیرت ما را به عنوان ایرانیان مسلمان غرب تعریف نکند، عرب ها تعریف کنند، همسایه های ما تعریف کنند، این چالش ها را هم زنده نگه دارند. حتی بخش هایی از تاریخ ما که مبتنی بود بر بحث اندیشه ها و ارزش های اسلامی، جدای از اینکه که حکومت ها درست بودند یا نه؟ حتی آنها را به نوعی کم رنگ کردند، تقلیل دادند، تحریف کردند. مثلا شما ببینید در بحث صفویه، اصلا به باستان گرایی ورود نکردند یا پیشرفت های دوره صفویه، جنبه های تمدنی که توسعه ای که زمان صفویه را که در کتاب های تاریخ یا دبیرستان های قبل از انقلاب هم ببینید، خیلی به آن نپرداختند. باستان گرایی، بخشی از تاریخ ماست، بالاخره بایستی به این بپردازند اما کمتر پرداختند، چرا؟ چون گره می خورد به بخش هایی از ارزش های اسلامی، به تمدن اسلامی، نمادهای اسلامی.

خیلی نمی خواستند این جنبه های اسلامی برجسته و پررنگ شود. لذا دوره صفویه را هم از کنارش خیلی جدی وارد نشدند و گذر کردند. تا اینکه آن جمله ای که مقام معظم رهبری، سال ها بعد از انقلاب این ترس وجود داشت که ما صفویه را طرد کنیم یا نه؟ باز اولین کسی که جرأت کرد و مطرح کرد که صفویه حق بزرگی در شکل گیری ایران جدید دارند و برخی بعدا این را گفتند که اصلا ما مثل قبل صفویه را می توانیم عصر جدید تعریف کنیم. چون آنها رنسانس دارند و بحث معاصر. معاصر وقتی می گویند یعنی انقلاب فرانسه هست. عصر جدید آنها رنسانس است. ما دوره معاصرمان را از مشروطه شروع می کنیم. تازه بعضی ها گفتند صفویه برای ما در ایران عصر جدید هست چون بعد از 900 سال دوباره ایران به عنوان ایران شکل گرفت. هویت ایرانی، ملیت ایرانی شکل گرفت. حتی این را مطرح نمی کردند به دلیل اینکه جنبه های اسلامی این قضیه خیلی مطرح نباشد چون ما هویت مان را داشتیم جای دیگری تعریف می کردیم، بدون اسلام!
 
در چنین فضایی یک پدیده ای رخ می دهد که این پدیده درست نقطه مقابل همه این جریان هاست؛ یعنی فراتر از بحث ملیت هاست. اصلا در بحث اربعین شما می بینید کسی سوال نمی کند از چه ملیتی چه گروهی چه نژادی، از چه فرهنگی هستید؟ لذا فراملی است، فراقومی است، حتی مذهب. زمانی در تئوری هایی که آقایان در مصر دادند تصریح شده است که اگر می خواهید اکنون دوباره خلافت اسلامی را احیا کنیم، چون مدل بحث حکومت ایده آل آنها بحث خلافت اسلامی بود، چه کسی شایستگی دارد؟ یکی از رهبران زیدیه یحیی را در یمن اسم می بردند که ایشان شایسته است. ولی چون اهل سنت نبود کنار گذاشته شد. بعد گفتند کجا بهتر است مرکز باشد، گفتند مکه یا مدینه؟ گفتند آنها که با انگلیسی ها همراه هستند، نمی شود کاری کارد.
 
بعد از آن گفتند خب ترکیه، در جواب گفتند که ما اساسا با آنها مشکل داریم؛ گفتند پس بهترین جا موصل است، که معنی آن محل وصل است، در موصل هم ترک ها هستند و هم کردها و هم عرب ها، لذا این موصل که داعش به عنوان مرکز خود پسندید، یک قرن قبل توسط مصریان طرح شد و نظریه اش را مطرح کردند. چراکه یک قرن قبل در آن مکان یک دید مذهبی حاکم شد، که یعنی ترک ها چوت ترک هستند نمی توانند بیاییند، چون عرب نیستند، آنها معتقد بودند که اسلام برای عرب هاست، همچنین میگفتند یمنی ها هم چون زیدیه هستند نمی توانند بیایند و این فرقه ای از فرقه های شیعه است، لذا ما نمیخواهیم با شیعیان در ارتباط باشیم!
 
اما پدیده ای شکل گرفت که دیگر به مذهب و قومیّت نگاه نکرد و این درست همان آرزویی بود که همه می خواستند همیشه شکل بگیرد. نوع این اجتماع پیام دارد که رهبری هم در یک بیان شبیه به نظریه به آن اشاره می‌کنند که دارای دو شرط است. شرط اول آنکه: اگر تمدن اسلامی شکل بگیرد (با توجه به مثال ها) که در بیانیه گام دوم در قالب فضائل اخلاقی به آن پرداخته شد. شرط دوم بحث وحدت و همگرایی امت اسلامی است که اصلا بدون آن این بحث شکل نمی گیرد، حساسیت‌هایی که روی همگرایی و وحدت گرایی امت اسلامی وجود دارد به همین موضوع بر می گردد. لذا لازمه‌ شکل گیری یک تمدن، همگرایی هست‌ و هر دوی اینها در مسئله اربعین وجود دارد.
 
همگرایی و وحدت امت اسلامی در «الحسین یجمعنا» شکل گرفت. که شعار دوستان عراقی هم بود. محبت و شجاعت و آزادگی را در نظر داشت و همان مشوق ما بود که حتی رهبری هم فرمودند الحسین یجمعنا شعار خوبی است و این محور وحدت باید باشد. خود امام حسین(علیه السلام) نیز برای بعضی قهرمان آزادی‌ست. برای بعضی دیگر نماد انسانیت و حّریت و فضائل اخلاقی و مبارزه با ظلم است. امّا نکته‌ی دوم و شرط دوم را از قول رهبری بگویم که فرمودند اربعین نصرت امت اسلامی‌ است.
 
بنده همیشه تامل میکردم که نصرت امت اسلامی چیست؟ یک عالم سنی‌ای هستند که ایشان اهل سوریه هستند، ایشان میگفتند بنده در اربعین دیدم این سیل روان که در این مسیر در حرکت است، اتفاقا در همین اربعین امسال بود که ایشان را ملاقات کردم. جمعیتی عظیم پشت سر هم میروند، جوان، پیر، زن، کودک و بر خود دقت کردم ایشان کجا می‌روند؟ بعضی توشه‌ای ندارند و فقط یک کوله کوچک همراه دارند! همه رو به جلو و در یک آرامش خاصی هستند و هر کس کاری انجام میدهد با تواضع تمام انجام می‌دهد. پذیرایی با تواضع، اسکان با التماس و تواضع، نه تنها منتی نیست، بلکه بسیار خوشحال هم می‌شوند. بنده هر چه فکر کردم مثل این پدیده را کجا میتوانم ببینم، نتوانستم مدلی پیدا کنم. چه کسی این همه آدم را در این مسیر قرار داده؟ هدایت می کند؟ اسکان می دهد؟ غذای اینها از کجاست؟ ایشان می‌گفت بعد از تامل و بررسی زیاد به این نتیجه رسیدم که حضرت آقا فرمودند: سیدنا قائد یعنی این دل‌ها را خدا تسخیر کرده ا‌ست. این جمعیت را خدا در این مسیر هدایت کرده ا‌ست و نتیجه می‌گرفت این نصرتی که گفته می‌شود، این است که ما نیاز داشتیم ارزش‌های ما جایی تجّلی پیدا کند و پیاده بشود و آن همین بود.
 
از گذشته تا به حال، به خصوص بعد از فروپاشی عثمانی کتاب‌های متعددی نوشته شده است، در باب تعاون که همین حرف‌ها را بارها تکرار کرده بود. امّا یک جایی که ما باید در مقابل این تعاون و تمدن غرب حرکتی داشتیم و تعریفش کنیم. در مقابل تمدن غربی که «طمع» ارزش اصلی بود، که رقیب اصلی ما بود، مصرف زیاد و تولید انبوه جزء ارزش‌هایش است امّا ما یک تمدنی داریم که طمع، محرکش نیست و انسان مورد احترام و تکریم‌ است و همچنین خدمت بدون منت و انتفاع؛ در تمدن غربی هر کس کاری می کند آن انتفاع مسئله‌ اصلی‌ است ولی در اربعین این نفع شخصی هیچ‌جا جلوه نمی کند و این ارزش‌ها باید یک جایی تبلور پیدا می‌کرد. آن مرد سنی و عالم سوری میگفت: «اربعین تبلور این ارزش‌هاست.»
 
نهضت اربعین پیشران و غایت جوامع اسلامی است

لذا اگر ما تمدن اسلامی می خواهیم که در آن انسان مورد احترام و تکریم باشد و ارزش‌های اسلامی در آن به اجرا در بیاید، قطعا اربعین نمونه بسیار خوبی‌ست و از این جهت می‌تواند، یک شتاب‌ دهنده و پیشران بسیار خوب برای این حرکت باشد، که ما ادعا کنیم یک الگوی کوچک برای کار و حرکت خود داریم. پس ببینید ما اربعین را به عنوان یک پدیده و یک حرکت با یک گذشته تاریخی داریم در همین منطقه‌ خودمان و همچنین در جهان اسلام، که در آن منطقه (جدای از عناصر خارجی، که خدمتتان عرض کردم) گسل‌های قومی و مذهبی، در این حرکت احیا و برجسته شد و به حرکت درآمدند.
 
می بینید که اکنون نزدیک به ۵۲ کشور در این حرکت عظیم شریک هستند، البته ایران که از قرن‌ها قبل و در زمان عثمانی خودش را از این حرکت جدا کرده بوده‌ است. اما کل جهان اسلام در امپراطوری عثمانی بودند، این جزء افتخارات علمای شیعه هم هست با اینکه مراجع ما باید از فروپاشی امپراطوری عثمانی به طور طبیعی خوشحال می‌شد که حکومت اهل سنت و رقیب ما در حال از بین رفتن است، امّا علمای شیعه در نجف جزء اولین مخالفان فروپاشی عثمانی بودند آن را تحریک انگلیس و مقابله با آن را لازم اعلام کردند. چون می‌دانستند که پیامد آن چه خواهد بود و این طبیعی نبود در جهان اسلام ولی این اتفاقات افتاده بود.
 
اتفاق دیگری که افتاد، غلبه پیدا کردن گفتمان غرب بود، که عرض کردم خدمتتان تلاش‌هایی شد که می خواستند ارزش‌های اسلامی را با خواست آنان پیوند بزنند و تمام تلاش ما این بود که بگوییم اسلام با یافته‌های غرب مخالف نیست. همان حرفی بود که سید احمد خان گفت، که ما باید خودمان همه چیز را راست نگاه بکنیم و راست ببینیم، این در حالیست که تا وقتی خودمان راست نباشیم و کج ببینیم که اندیشمندان امروز هم همین حرف را تایید می کردند که ما باید گزاره‌های اسلامی و یافته‌های اسلامی را به‌صورت جدید تفسیر کنیم.
 
یعنی یک خوانش جدیدی داشته باشیم که با دستاوردهای غرب بخواند! این همان سه قرائتی‌ است که ما امروزه در بحث رابطه‌ اسلام با اجتماع داریم. یک بحث شریعت گرایی‌ است که اصلا بحث‌های جدید این مطلب مورد بحث آنان نیست که می گویند دین به این بحث های جدید کاری ندارد که باز می گویند این مسئله‌ دین نیست و نخواهد بود. شما فتوای خود را بدهید، کار خود را بکنید، آنها باید کار خودشان را انجام بدهند، آنها باید خودشان را تطبیق بدهند، اصلا انگار وجود ندارند که در اهل سنت آن سلفی‌گری و... هم وجود دارد، این شریعت گرایی ا‌ست و تجدد گرایی ا‌ست که می گوید ما باید خودمان را تطبیق بدهیم!! و نظریه‌ «تمدن گرایی» دقیقا در مقابل این دو تا است.
 
می‌گوید بله ما باید دستاوردهای علمی غرب را باید استفاده کنیم ولی در چهارچوب اصول اسلامی و هم خود اسلام این توانایی را دارد که زایش نظریه‌هایی در حوزه‌های مختلف داشته باشد و توان آن را دارد ولی این به این معنا نیست که ما توانایی های تمدن‌های دیگر را نفی کنیم. قطعا آنجایی که در تعارض هستند و قابل همراهی نیستند، با آن کاری نداریم ولی دستاوردهای بشری فراتر از موقعیت‌های جغرافیایی‌ست و این مغایرتی با دین ندارد. بله دستاوردهای آنان قابل قبول است، ولی در چهارچوب و نظریه‌های خودمان، لذا این گفتمان تمدنی را از ابتدای انقلاب با این سه جریان یعنی رابطه‌ی اسلامی با اجتماع مواجهیم و مواجه بودیم اما بحث ما این است که در این رابطه، پدیده‌ای مثل اربعین که پدیده‌ای بی‌نظیری‌ است، وجود دارد.

بحث دیگری هست که بهتر هست آن را مطرح کنم، مسئله‌ای هست که رهبری در مشهد، ۵۰ سال پیش مطرح کرده بودند. در آن زمان اربعین خیلی دورتر از این شکل و شمایل الان بود ولی بحثی که مطرح بود این بود که این ظرفیت در اربعین وجود دارد. به همین دلیل رهبری هم در همان سال و در بحث‌هایی که شده بود دو بار این را تاکید کردند و نوشتند که: «ظرفیت های اربعین شناسایی شود.» خب طبیعی هم هست خیلی‌ها نگران آسیب ها باشند، که البته من بیشتر تعبیر به چالش می‌ کنم.

نهضت اربعین پیشران و غایت جوامع اسلامی است


چالش‌هایی وجود دارد

حرکت به این بزرگی اگر مراقبت نشود، دچار مشکل می شود لذا نخبگان باید ورود کنند که این چالش‌ها مشکل‌زا نباشد امّا ایشان (رهبری) فرمودند این ظرفیت‌ها با کمک اساتید و نخبگان شناسایی شود. رهبری همین ظرفیت را به بحث هویت پیوند زدند که بحث بسیار مهمی است. خب حالا ما چرا می‌گوییم هویت؟ به‌خاطر این است که شما اقلیت‌ها را نگاه بکنید، اقلیت‌های مسلمان‌، شاید در دنیا شیعیان در اقلیت باشند ولی پیوندشان با اربعین بسیار مهّم و معنادار است، برای آنهایی که به این سفر می‌آیند، از اروپا و... بسیار مهم است و وقتی در این اجتماع قرار می‌گیرند تازه می‌فهمند که قدرت اسلام، شیعیان و قدرت پیروان اهل بیت(علیهم السلام) چقدر زیاد است.
 
حج یک اجتماع خیلی خوب است، ولی نهایتا، مثلا امثال ۲/۵ میلیون نفر جمعیت در آنجا حضور داشتند. در اربعین امسال فقط ۴ میلیون نفر فقط از ایران رفته‌اند، ۵۰۰ هزار اتباع فقط از ایران رفته‌اند که حدود 1 میلیون نفر از کشورهای اروپایی و آفریقایی و... آمدند. این جمعیت و ۲۲ میلیون عددی که می‌گویند همه‌اش که در عراق نبوده، ۵ الی ۶ میلیون هم از خود عراق بوده و الباقی از جای دیگری آمده‌اند. دو برابر جمعیت حج امسال فقط از بیرون عراق آمده‌اند، خود مردم عراق، خود این هویت و همبستگی که فرد احساس می‌کند هویت دینی و ارزشی‌اش را پیدا کرده است.
 
مسئله‌ دیگر، مسئه‌ی نظم است که بسیار مهم است در مسئله‌ اربعین و به‌عنوان یک نظم جدید معرفی می‌شود. ما چه نظم‌هایی به‌ صورت معمول و رایج و عرفی‌ای داریم، نظم‌های قانونی، همان مقررات، یک نظم‌هایی نیز وجود دارد. به‌معنایی جدید با عنوان نظم‌های ایمانی، که بسیار کم روی آن کار شده‌ است. لازم است روی این موضوع کار شود. «نظم ایمانی» یا «نظم معنوی» که بعضی حتی می‌گویند این نظم معنوی بالاتر از نظم ایمانی هست. این‌که می‌بینید یک جمعیت زیادی می‌رود همه در این ساعت غذا بخورند، ساعت‌های خاصی در روز موکب‌ها غذا بدهند، برای اسکان، روزی دایر کنند، روزی جمع کنند، همگی جزو نظم‌های ایمانی است که دخالت هیچ دولت و حکومتی در آن وجود ندارد. مثلا چهار میلیون ایرانی امسال قانون‌مند رفتند، این اتفاق یک اتفاق خیلی مهّم و مبارک است. اقتدار یک نظام را می‌رساند.
 
این جمله‌ رهبری‌ است، اربعین برای دولت عراق «اقتدار» می‌آورد، بله این خیلی مهم است که یک دولت بتواند ۲۰، ۲۵ میلیون آدم را در ده روز در یک مراسمی که به‌طور طبیعی آزاد است، یک مراسمی که از لحاظ امنیتی مهم است کسی به اینها تعرضی نداشته باشد، آزادی اینها را تامین بکند و... این برای یک حکومتی در دنیا افتخاری‌ است. لذا برای دولت عراق بسیار مهم است که بتواند چند میلیون آدم را به مدت ۱۰ روز، ۱۵ روز در آنجا مدیریت کند. همه علاقه‌مندان بیایند و برگردند. حتی فوتی‌های اربعین نسبت به حج هم خیلی پایین‌تر است.
 
بالاخره حالا با مشارکت واقعی مردم ۸ میلیون نفر آدم ظرف ۲۰ روز ترانزیت بشوند و بروند در یک کشور خارجی و برگردند. کجای دنیا هست چنین چیزی؟! اینها هم نظمی هست که شکل می‌گیرد، برخی‌ از آن نظم رسمی هست و بخشی دیگر از این نظم را خود مردم دارند مدیریت می‌کنند. هیچ‌کس به شما نگفته است، به این آقا نگفته است که مثلاً شما پنجم صفر بروید، دهم صفر بروید، خودش برنامه ریزی می‌کند کِی برود، کجا غذا بخورد، با چه کسی برود، چه غذایی بخورد، ولی خود این مردم، خود این موکب دارها مدیریت می‌کنند.
 
شما میروید به حج، حالا چون من هر سال با دوستان به حج میروم، چقدر آمار میگیرند که امروز چه غذایی می‌رسد؟ اولین چیزی که می‌گیرند برای روز بعد آمار است که چقدر حجاج داریم از کدام شهرها از کجا می‌آیند؟ چجور می‌آیند؟ به کدام شهر می‌روند؟ غذای آشپرخانه و صبحانه را چطور تنظیم کنیم؟ حالا کلاً ما ۸۰ هزار زائر ایرانی هستیم آنجا؛ ۴ میلیون آدم چه کسی تنظیم کرده؟ چه کسی چه چیزی بدهد به اینها؟ در مرز چطور؟ چقدر آب ببرند همراه خود، هیچ‌کسی هم هیچ مشکلی برای غذا پیدا نمی‌کند. این (اربعین) فراتر از آن (حج) است .
 
یکی از علما می‌گفتند عجیب است، خود عتبه‌ حسینی یک چهارم آستان رضوی است، کمتر حتی، شما همین دو سه میلیونی که برای ۲۸ صفر رفتند را مقایسه بکنید با آنجا... اکثر قریب به اتفاق این جمعیت، این عراقی‌ها می‌روند و وارد حرم می‌شوند و برمی‌گردند. نمازها دایر هست، همه کارها دایر است. این چه نظمی است؟ این خودش نیاز به یک تأملاتی دارد. این لازمه همان آرمان شهر مذهبی‌ای هست که ما از آن یاد می‌کنیم و این نیازمند نظم است. به همین دلیل در عصر معنوی ما انتخاب خردمندانه بشر گزینه‌ «صلح» است، یعنی بشر از جنگ و درگیری، نزاع، این‌قدر خسته میشه و به ستوه میاید که صلح را انتخاب می‌کند.
 
جامعه مهدوی جامعه‌ صلح است که بشر در کنار هم زیست می‌کند، آن جامعه را هم خدمتتان عرض کردم، کلا ساختار اجتماعی هست، نظم اجتماعی‌ است، اربعین، یک نمونه‌ کوچک همین است که ما میلیون‌ها آدم چند روز در کنار هم زندگی می‌کنیم و در یک تجربه‌ آزاد معنوی قرار می‌گیریم و هیچ‌کس به ما نمی‌گوید چه مناسکی انجام بده، چه روزی برو و چه روزی بیا یا حتی کجا بخواب و... این از یک نظم معنوی فراتر است.
 
فراتر از این احساس شادمانی هم داریم لذا به شدّت باید بخشی از چیزهایی که خیلی می‌خواهد نظم‌های خیلی رسمی بدهد باید با آن مقابله کرد، زیرا همین نظم طبیعی و نظم ایمانی که از آن یاد می‌کنیم یا فراتر از این، بعضی از نظریه‌ پردازها می‌گویند: نظم معنوی‌ای که شکل گرفته، این خودش جذبی دارد که مردم را به این سمت می‌برد.
 
پس همه اینها، به‌خاطر نظم معنوی‌ای هست که در آن وجود دارد، به‌خاطر ادبیات گفتمان جدیدی هست که دارد. هم به‌خاطر اجتماع و وحدتی هست که درست می‌کند و هم به‌خاطر فضائل اخلاقی‌ای که بشارت دهنده یک سبک زندگی جدید است. سبک زندگی که می‌گوییم نه صرفاً پوشش بلکه یک نگاه به جهان و هستی، دیگر فرهنگ پیوست نیست، حالا فرصت نیست که این را خدمتتان عرض کنم چون ما تا چیزی می‌گوییم، می‌گویند پیوست فرهنگی، اصلاً پیوست فرهنگی در بحث چرخش فرهنگی و بحث چیزهایی که شمام بهتر می‌دانید مطرح است دیگر بحث عقب افتاده‌ای‌ است.
 
اصلاً فرهنگ اساس و زیربنا بر همه‌ دیدگاه‌ها باید غالب باشد. نه به‌ عنوان یک پیوست رسانه‌ای همه این‌ها اربعین را به این حد رساندند که این حرکت می‌تواند یک پیشرانِ شتاب دهنده بسیار مؤثر برای آن جامعه‌ آرمانی و تمدن نوین اسلامی باشد. ان‌شاءالله؛ والسلام علیکم رحمه الله و برکاته
 

سوالات

در بخش دوم نشست سوالاتی که مخاطبین محترم پرتال راسخون طرح کرده بودند از استاد احمدی پرسیده شد و ایشان پاسخ دادند... سوالات و پاسخ ها در زیر می آید؛

جناب آقای احمدی یکی از مخاطبان پرسیده است: در طول مراسم پیاده روی اربعین و بعد از آن، اینقدر که برنامه ها و فیلم ها و گزارش های تصویری و گفتگو بر علیه مراسم اربعین در فضای مجازی دیدیم، در دفاع از مرزهای مادی و معنوی که قصد پاسخگویی به شبهات داشته باشند ندیدیم! آیا ستاد اربعین نباید در این خصوص کمی از خود همت و سخت کوشی نشان دهد؟
امسال فضای مجازی خیلی متعادل تر بود. تقریبا از چند ماه قبل از اربعین گروهی تحت عنوان رصد و پایش که جمعی از جوان های خوب  و با انگیزه هستند مشغول می شوند که با همکاری مرکز ملی فضای مجازی و نهادهای دیگر رصد می شود، همه مسائل و شبهات استخراج می شود و به علما و پژوهشگاه ها و مراکزی چون مرکز پاسخگویی داده می شود؛ لذا خیلی از اینها شبهه نیست و ممکن است سؤالاتی باشد، البته شبهاتی با قصد ایجاد انحراف در این حرکت بزرگ را بخشی از دستگاه ها انجام می دهند ولی آنها را نباید در این قضایا خیلی جدی گرفت.

امسال مجموع فضای مجازی با حضور جدی گروه های مردمی فعال خیلی مناسب تر بود. عمده بحثی که هم اصحاب رسانه، نخبگان و اندیشمندان ما تقریبا به آن وقوف پیدا کرده اند و یکی از کارهایی که مخالفان این حرکت انجام می دهند، دوئیت سازی و تقابل است. ما از تقابل به شدت باید پرهیز کنیم. اربعین در تقابل با چیزهایی که در داخل کشور گاهی مطرح می کنند نیست. در تقابل با یک گفتمان در غرب هست اما در داخل با گروه ها، فرقه ها و مذاهب به هیچ وجه در تقابل نیست.

یک زمانی مطرح می کردند که مثلا ما می خواهیم برویم در فلان جا برای پادشاهان گذشته اجتماع کنیم، اربعین با این چیزها هیچ تقابلی ندارد و نخواهد داشت. هر کسی هر اجتماعی را با اصول و قوانین می خواهد انجام دهد می تواند انجام دهد اما تخریب یکی دیگر معنا ندارد. یا یک زمانی به بحث سلامت و اربعین می پرداختند و به آن دامن می زدند یا بحث فقر و اربعین. یک سری مردم همیشه داوطلب هستند و این کارها را انجام می دهند مثل این می ماند که جامعه فقیر است مدرسه ها را خراب کنیم، بفروشیم و پولش را به فقرا بدهیم. اصلا این یک کار بنیادی است برای حفظ اصالت و هویت جامعه و داوطلبانه است.

ستاد هم اندیشکده های متعددی تاسیس یا حمایت کرده است مثلا امسال ما از چند طرح پژوهشی در این حوزه ها حمایت کردیم و خروجی آن این بوده که دیدیم امسال در فضای مجازی نسبت به گذشته با اینکه شیطنت هایی هم شده، موفق نبودند یعنی همه پویش هایی که راه انداختند و کارهایی که کردند هیچکدام نتیجه نداد که به دلیل هوشیاری مردم بوده که فرصت نیست در اینجا تک تک اینها را بگویم. قبل از شروع اربعین یکی دوتا کار انجام دادند که اشتباهی بود از طرف برخی از مسئولین ما که بعد تصحیح شد چون ما بعضی پروژه ها را در جامعه وقتی می خواهیم افتتاح کنیم به اسم اربعین می زنیم در صورتی که این پروژه ها ملی هستند و ربطی به اربعین ندارند. مثلا یک اتوبانی را در کرمانشاه راه انداختند و این کار سی سال در طرح ملی بوده و در اربعین شتاب پیدا کرده است یا وقتی راه هایی ساخته شد همه مردم منتفع می شوند.

عراق یکی از کشورهای مهم تجاری است و هدف تجاری، سیاحتی و زیارتی ما هست، هرچه زیرساخت به آن طرف ساخته شود قطعا به نفع جامعه خودمان است. استان های پرجمعیتی در مرز داریم که مثلا آب رسانی به یک استان مرزی را نباید به حساب اربعین بگذاریم تا بگویند که مثلا شما پول ها را بردید به اسم اربعین خرج کردید. این اشتباهات ابتدا داشت صورت می گرفت و حوزه های دیگری هم وارد شدند و هر کاری را انجام دادند که اربعین را به آن سمت و سو ببرند که واقعا موفق نبودند و این چیزی نبود جز حضور خوب جوان های ما به صورت هوشمندانه در فضای مجازی، شبکه های اجتماعی، رصد آن و پاسخ خوب آن و اجتناب از ورود به به بعضی مسائلی که می توانست این حرکت را زیر سؤال ببرد. ما خیلی از جاها نباید ورود کنیم و بعضی جاها لازم است جواب، اندیشمندانه داده شود. در هر صورت این را قبول داریم که ستاد باید کارهای بیشتری در این زمینه انجام دهد اگرچه کارهای زیادی هم صورت گرفته است.

همان‌طور که مردم ایران و عراق اشتراکات فرهنگی و اخلاقی زیادی دارند، اختلافاتی هم دارند و دشمنان این نهضت در مورد آن برنامه ریزی کرده و می خواهند شکاف بین مردم ایران و عراق ایجاد کنند؛ آیا موارد اختلافی شناسایی شده تا برنامه ای برای آن تهیه شود تا با آگاهی آن نقشه دشمن بر آب شود؟
نکته درستی است. ما با عراق دوئیت های بسیار زیادی داریم؛ حوزه قم، حوزه نجف؛ مرجعیت قم، مرجعیت نجف؛ عجم و عرب؛ مثل اینها تا دلتان بخواهد با عراق دوئیت هایی داریم همچنان که اشتراکاتی هم داریم. روی همه اینها کار شده و شناسایی شده است، از طریق کسانی که تریبون دستشان است مثل علما، روحانیون، منبری ها، مداح ها، با همه اینها جلسات متعددی گذاشته شده و گفته شده، هم کسانی که اهل قلم هستند. ما سیاست های رسانه ای را هر سال منتشر می کنیم، امسال هم تدوین کردیم و به مسئولان رسانه ها، معاونت مطبوعات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جمع مدیران صدا و سیما، به همه اینها تبیین کردیم، گفتیم، اینها موارد چالشی است که می تواند این دوئیت ها را دامن بزند، اینها خیلی مراعات شده، گفته شده، تبیین شده، ولی باز این ظرفیت اختلاف افکنی وجود دارد.

حتی در آداب و سنت های ما که بالاخره دوتا فرهنگ هستیم چنانکه در داخل ایران ما آداب و سنت های مختلفی داریم، در عزاداری، در برپایی مراسم، در حضور در جمعیت ها، همه اینها به دقت استخراج شده است. کشورهای دیگر هم کار کردند البته با نگاه اشغالگری کار کردند. زمانی که می خواستند عراق را اشغال کنند آمدند روی فرهنگ مردم عراق کار کردند، به اینها ما دسترسی داریم و دیدیم. الان ایرانی ها با مردم عراق کاملا آشنا هستند و رفت و آمد زیادی دارند. همین امسال لواء الخدمة الحسینیة که جوانان دانشجو و دانش آموز عراقی هستند که 800 هزار ایرانی را در خانه ها اسکان دادند.

ما در سال گذشته باز بیش از این داشتیم. اتفاقات خیلی خوبی رقم خورده که مردم وقتی رفت و آمد می کنند، با فرهنگ همدیگر، نوع تعاملات اجتماعی و تعاملات میان فرهنگی آشنا می شوند ولی باز باید مراقبت شود، گفته شود بخشی از مواردی را که هست. حتی چیزهای خیلی کوچکی که هست مثلا عراقی ها با دست چپ تعارف نمی کنند، تشکر نمی کنند، تقدیر نمی کنند؛ این را در سال های اول خیلی از مردم نمی دانستند و مشکلاتی هم به وجود می آید ولی الان تقریبا همه مردم ایران می دانند که هر کسی بخواهد از عراقی ها تشکر کند باید با دست راست تشکر کند. چون عراقی ها دست چپ را نحس می دانند لذا با دست چپ چیزی به کسی تعارف نمی کنند.

از مسائل ریز گرفته مثل نحوه نشستن، نحوه غذا خوردن، نحوه قهوه خوردن که عراقی ها سر غذا مذاکره نمی کنند برعکس ما که مثلا می گوییم صبحانه کاری، آنها قبل از غذا این کارها را می کنند تا مسائل عمده کلان نسبت به مشایخشان، عشیره شان، نظامشان نظام عشیره ای و قبیله ای است ما در ایران جنوبی هایمان فقط این بافت را دارند که رئیس عشیره یعنی چه؟ رئیس قبیله یعنی چه؟ جایگاه قبیله، بخش سنت های قبیله ای را نمی شود به راحتی کنار گذاشت، حتی بخش آداب مذهبی شان را که عراقی ها اربعین شان را از مرقد حضرت امیر شروع می کنند و برایشان معنا و حرف دارد؛ اینها سنت ها و فرهنگ هایی است که باید رعایت کنیم. در بخشی موارد هنوز اشکالاتی داریم مثلا تولیداتی داریم که با ادبیات ایرانی می خواهیم به عراق ببریم، در حوزه مهدویت، در حوزه کودک، در حوزه بانوان... اینها مشکلاتی است که ما باید به تدریج رعایت کنیم.

همان حرفی را که آیت الله جوادی آملی حفظه الله تعالی فرموده بود که بعضی از کارهای ما جمکرانی است و می خواهیم جهانی کنیم، نمی شود و این دو با هم جمع شدنی نیست، این کار برای ایران است، برای قم است. یا جای دیگری فرمودند که جهانی فکر می کنیم و قمی حرف می زنیم یا قمی می نویسیم. در اینها باید تغییراتی ایجاد شود و در آن هنوز اشکالاتی داریم ولی قطعا این تذکر، تذکر درستی است که باید به آن توجه شود.
 
آیا کتاب مدونی در مورد پیشینه تاریخی اربعین وجود دارد و اگر کسی بخواهد تاریخ این حرکت را بخواند و با فضای فکری زائران در صدها سال پیش  آشنا شود، آیا کتابی تدوین شده است؟
یکی از چیزهای خوبی که در این چند سال اتفاق افتاد، تولیداتی است که در این زمینه تولید شده است. ما در گذشته کتاب هایی داشتیم، آقای امین عاملی، آقای قاضی، آقای رسول جعفریان که کتابچه کوچکی دارد اما آقای قاضی مفصل در بیش از هفتصد صفحه راجع به اربعین نوشته است یا کارهای دیگر حتی تحقیقات میدانی شده بود ولی کم بود و از برکت این چند سال، ما بیش از 1000 جلد کتاب و مقاله منتشر شده داریم و این غیر از امسال است که هنوز استخراج نکرده ایم.

ما دیوان شعر مستقل برای اربعین نداشتیم ولی الان تقریبا ده ها دیوان و بیش از بیست سفرنامه برای اربعین داریم که قابل اعتنا هستند که اگر آن ضعیف هایش را بیاوریم خیلی بیش از اینهاست. این کتاب «اربعین، پیشینه، چگونگی» یک چیز جمع و جوری است که خود ستاد اربعین منتشر کرده است. «جای پای زینب» که آقای دکتر توکلی منتشر کردند که بخش اول را باز به همین پیشینه پرداخته است. راجع به بخش های دیگر کارهایی شده است که به سایت الاربعین مراجعه کنند که بخش از آن بارگزاری شده و بخش دیگر در حال بارگزاری است. حضور علما در اربعین از دو تا سه قرن پیش، حداقل سیصد سال قبل را داریم، بعضی علما در این پیاده روی فوت کردند به خاطر تشنگی و مشکلاتی که در گذشته وجود داشت.

در بعضی زمان ها گسست داریم و خیلی اطلاعاتی نداریم ولی حداقل در دویست، سیصد سال اخیر اطلاعاتی جمع آوری شده که هست، قطعا در زمان اهل بیت با احادیثی که در کامل الزیارات و... داریم نشانگر یک فرهنگ جدی به نام اربعین می باشد. 

برخی ادعا دارند که مراسم اربعین جزو رسوم عراقی هاست. دلایلی غیر از حرکت جابر به سمت قبر امام حسین(ع) وجود دارد؟ دلایل روایی و سفارش ائمه به پیاده روی اربعین که خاص اربعین باشد؟
اصل اینکه اربعین چرا مطرح شده؟ دلیل پیاده روی اربعین، آمدن جابر فقط نیست، آنچه که مهمتر است که ابوریحان بیرونی هم آورده و روایت های دیگر هم هست، ما چیزی حدود 22 تا 23 روایت و گزارش تاریخی برای قرن های اول داریم که من آنها را در کتاب پیشینه آورده ام. بعضی ها چون فقط کلمه اربعین را جستجو می کنند می گویند دو روایت بیشتر نداریم. 20 صفر را جستجو کنند. مثلا شیخ بهایی چون عاشورا را هم حساب می کند، 19 صفر را اربعین می داند و بقیه مثل ابوریحان، خوارزمی و دیگران 20 صفر را اربعین می دانند.

اکثر آقایان اصل شهرت اربعین را به خاطر روز دفن سر مقدس حضرت سیدالشهدا می دانند، روایات زیادی هم داریم و دو سه قول هم راجع به سر سیدالشهدا داریم که معتبرتر و مشهورتر این است که امام سجاد(ع) سر حضرت را روز اربعین در کربلا به بدنش ملحق کرد حالا بحث این است که بقیه شهدا را هم همان روز آوردند یا نیاوردند یا زودتر آوردند ولی اصل سر سیدالشهدا را به همین دلیل آقایان می گویند اربعین اول باید باشد چون می گویند امام سجاد(ع) بعد از آن دیگر کربلا نیامده است و سر امام را هم مشهور و قطع به یقین این است که در کربلا به بدنش ملحق شده و جدا دفن نیست.

دلیل مهم این است که وقتی روای (صفوان) از امام سؤال می کند که امروز اربعین است چکار کنیم؟ امام نفرمود اربعین چیست؟ یعنی اربعین اینقدر مشهور و معروف بوده که امام فرمود مثلا امروز این کار را کنید اگر نمی توانید به کربلا بروید یا این روایت را که از امام حسن عسکری(ع) داریم - که بعضی به اشتباه می گویند امام عسکری(ع) مؤسس اربعین است درست نیست وگرنه باید بگوییم امام عسکری(ع) مؤسس نماز 51 رکعت هم هست – امام دارد خبر می دهد که شیعیان این ویژگی ها را دارند که نماز 51 رکعت دارند که نافله ها را هم حساب می کند، انگشتر دست می کنند، بر تربت سجده می کنند و زیارت اربعین می روند یعنی این جزو مشخصه های شیعه شده بود و الا اگر بگوییم امام عسکری(ع) مؤسس اربعین است، آن چهارتا ویژگی دیگر را چکار کنیم یعنی شیعیان تا آن روز نماز نمی خواندند؟ امام دارد خبر می دهد از ویژگی های شیعیان؛ اینقدر این مشخص است و وضوح دارد که امام آن را جزو هویت شیعه معرفی می کند.

اما در مورد اصل راهپیمایی در کامل الزیارات که از منابع معتبر است و همه آن را جزو سنجش راویان می دانند، روایات زیادی داریم که با انگیزه های مختلفی هم طرح می شود که من یک بار شمردم حدود 23 انگیزه برای زیارت امام حسین(ع) در آن آمده است. بعضی از اهل منبر ما فقط می گویند عن معرفة؛ خیر! عن معرفة، عن شوق، تشوقا، حبا لعلی، عن بصیرة، بخاطر پدرش، بخاطر مادرش، بخاطر پیامبر، بخاطر هیجانات، شوق زیاد، بخاطر بهشت، بخاطر شفاعت، بخاطر محبت پیامبر، بخاطر محبت امام حسین(ع)... می گوید هرکسی برای هرچیزی برود یک پاداش و اجری دارد. اینها انگیزه های زیادی بوده که مردم بخاطر آن به زیارت می رفتند و اختصاص به شیعه هم نداشت. لذا اصل راهپیمایی وجود داشته و این راهپیمایی هم که از علما نقل می کنند اربعین یکی از اینها بود. خود عراقی ها تعبیری دارند که تعبیر جالبی است که می گویند فعال سازی اربعین در دوره های جدید ایرانی ها هستند.

می گویند آیت الله شاهرودی، محدث نوری، شیخ انصاری، آیت الله خویی، حکیم اینها همه از علمایی هستند که ایرانی بودند و سردمدار این کار بودند ولی معتقدیم همه اینها پیروان و محبان اهل بیت هستند. بله! سنت های عراقی ها در آنجا غلبه دارد، میزبانند، حاکمند حتی این تعبیر از حضرت آقا هست که یک کاری نکنیم حتی احساس میزبانی از عراقی ها گرفته شود ولی نه اینکه انحصار به آنها دارد، آنها میزبانند و این میزبانی را برای عراقی ها باید حفظ کرد. این نیست که ما فرهنگ های دیگر را به رسمیت نشناسیم، فرهنگ خودشان را نیاورند، اتفاقا تبلور هر فرهنگی آنجا می تواند نماینده و نمایانگر فرهنگ خوب جهان اسلام باشد.