دوشنبه 18 فروردین 1404

(به مناسبت هشتم شوال، سال‌روز تخریب بقیع شریف)

بحران هویت و تخریب اماکن تاریخی و مذهبی!

اماکن مذهبی و تاریخی و مکان‌های قدسی علاوه بر بازتاب و تجلی ابعاد معنوی آن که مایه نشاد و امنیت جامعه‌اند، نشانه‌ها و عمودهای اصالت فرهنگ و عظمت تاریخی و اجتماعی هرجامعه نیز می‌باشد و علاوه بر آن عامل مهم در پیوستگی و انسجام اجتماعی و فرهنگی است.


 بحران هویت و تخریب اماکن تاریخی و مذهبی!

( به مناسبت هشتم شوال، سال‌روز تخریب بقیع شریف)

اماکن مذهبی و تاریخی و مکان‌های قدسی علاوه بر بازتاب و تجلی ابعاد معنوی آن که مایه نشاد و امنیت جامعه‌اند، نشانه‌ها و عمودهای اصالت فرهنگ و عظمت تاریخی و اجتماعی هرجامعه نیز می‌باشد و علاوه بر آن عامل مهم در پیوستگی و انسجام اجتماعی و فرهنگی است. به همین جهت همه دولت‌ها و مجامع فرهنگی سعی دارند تا به ثبت و نگهداری و معرفی اماکن دینی و تاریخی اعم از عبادت‌گاه‌ها و مقبره‌های بزرگان و کنش‌گران برجسته فرهنگی و علمی تاریخ کشور و جامعه خویش اهتمام دارند و از آن به عنوان میراث ملموس و معنوی فرهنگی و تاریخی ملت و سرزمین خویش یاد و ترویج می‌کنند و از آن‌ها در ساخت هویت جمعی و تاریخی و فرهنگی بهره می‌گیرند، از این رو اندیشمندان ستیز و چالش علیه میراث فرهنگی و ابنیه و اماکن دینی و فرهنگی را نشانه عدم معناداری و بحران هویت در یک جامعه می‌دانند. 

تخریب آثار باستانی و تاریخی و فرهنگی جامعه تحت هر عنوان، گویای این است که جامعه دچار بحران هویتی شده است۱ و بی‌تردید زمینه‌ای در انحطاط فرهنگی خواهد شد.

در جهان اسلام ، یکی از عناصر قوام بخش هویت جمعی و انسجام اجتماعی اماکن دینی و فرهنگی بوده‌اند که الهام گرفته از آموزه‌های وحیانی است، چنانچه تقدیس کعبه و تکریم آن و مقام ابراهیم در کنار کعبه در قرآن کریم و نزد همه مذاهب اسلامی با همین نگاه قابل فهم و درک خواهد بود.

 این اماکن همواره مورد احترام و تکریم و مورد مراجعه اقشار مختلف جامعه و محلی برای نشاط معنوی و پیوند ذهنی با گذشته و تاریخ کشور و ملت و دیانت بوده است.

متأسفانه با فروپاشی خلافت عثمانی با دسیسه غرب و نابخردی‌های حکمرانان آن، بحرانی فراگیر بر بسیاری از مناطق جهان اسلام حاکم گردید و تأسف بارتر آن‌که به جای تدبیر خردمندانه برای برون رفت از این بحران، با دسیسه استعمار، بحران‌های دیگری بر آن افزوده و تشدید گردید و استعمارگران با آدرس غلط، علاج بحران را به حذف آثار و میراث هویت ساز ارجاع و به ستیز به مقدسات و باورهای اسلامی احاله نمودند. 

سطحی‌گری و ظاهر اندیشی عده‌ای قلیل که به کنار نهادن و ستیز با خرد و اندیشه و عقلانیت منبعث از علوم وحیانی منجر شد، آن‌ها را به کج‌راهه‌هایی سوق داد و در آن گام نهادند که به هدم و حذف مواریث ارزشمند همانند بقعه‌های مقدس در مکه و مدینه مثل بقیع شریف شد. 

 حاکم شدن گروه کوچک کج اندیش در حجاز با کمک دولت استعماری انگلستان که به تخریب اکثر آثار فرهنگی و تاریخی و مذهبی در دو شهر مکه و مدینه منجر شد ناشی از بحران معناداری و هویتی بود که دامن‌گیر جهان اسلام شد. استعمار گسست مسلمانان را از پیشینه عزتمند و سرمایه‌های معنوی و عزت آفرین را تعقیب می‌کرد و با بهره گیری از ظاهرگرایی بی‌روح، حکام دست نشانده و گروه‌های کج اندیش را مأمور به تخریب و حذف همه آثار افتخار آفرین تاریخی و فرهنگی کرد. چنان‌چه امام خمینی رضوان‌الله تعالی علیه با یکی و هم مسیر و مسلک دانستن حکام مرتجعین مثل محمدرضا پهلوی، صدام و سران ارتجاع منطقه فرمودند:

"فرقی .... در اسلام زدایی و مخالفت‌شان با قرآن نیست و همه نوکر آمریکا هستند و مأمور خراب کردن مسجد و محراب و مسئول خاموش نمودن شعله فریاد حق‌طلبانه ملت‌ها"۲

بر همین نگاه امام خمینی وهابیت را خنجر استعمار بر پیکره جهان اسلام می‌دانند و می‌نویسند:

...این وهابی‌های پستِ بی‌خبر از خدا بسان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته‌اند."۳

لذا یکی از نشانه‌های بحران هویت در جامعه گسست و انقطاع ملت و جامعه از صفحات درخشان تاریخی و فراموش کردن آن است و این امر با تبلیغات دامنه دار و مؤثر استوار در جوامع تحت سلطه با ادبیات به ظاهر دینی و ترسیم گذشته‌های واهی انجام گرفت گذشته‌ موهوم که به جای تمسک به درخشش آثار وجودی آن به نفی و طرد و سلب روی آوردند و هویت های جعلی و فرقه‌ای را جایگزین آن کردند.

مقام معظم رهبری در همین خصوص فرمودند:

" یک نگاه به وضعیت فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و نظامی کشورهای مسلمان امروز و مشاهده روحی و مادی آن و مداقّه در نظام‌های سیاسی و وضع دولت‌های اغلب این کشورها که در آن همه چیز حاکی از احساس حقارت و ناتوانی است، روشن می‌سازد که از مهم‌ترین علت‌های این وضع بیگانگی و بریدگی این کشورها و ملت‌ها از گذشته‌های تاریخی خود و مجد و عظمتی است که از ورای قرن‌ها می‌تواند هر انسان ضعیف و نومید را به حرکت و تلاش امیدوارانه سوق دهد.۴

حذف نشانه های عزت و شکوه و هویتی گذشته همانند مقابر و یادمان‌های بزرگان علمی، فرهنگی و علمی در بقیع و سایر جاها که مجد و عظمت تاریخی و تُراث مشترک امت اسلامی‌اند، سبب خودگم‌گشتگی و از خودبیگانگی است.

بقعه‌هایی که سالیانی در بقیع حکایت از احترام مسلمین از همه طوایف نسبت به مردان و زنان بزرگی از شجره تناور و پر‌حاصل حیات درخشان اسلام داشت. شخصیت ‌هایی با جایگاه منیع و رفیع نزد همگان و پاسداران عزت اسلامی بودند و امت و فرهنگی تمدن اسلامی همیشه وامدار اندیشه نورانی‌شان بوده ، تنها در همین چارچوب قابل تفسیر و تحلیل است که عده‌ای سطحی‌نگر و گم‌گشتگان در بی‌هویتی و جهل به عنوان سربازان استعمار با تمسک به ادبیات القایی متنسکین و متحجرین به تخریب و حذف این پرچم‌های برافراشته عزت و افتخار روی آوردند و ثمره آن تشدید اختلافات مذهبی و ایجاد کینه و نفرت و صاف کردن جاده ورود استعمار و سلطه فرهنگی بیگانگان بود تا در مقدس ترین سرزمین و مکان مقدس از بناها و اماکن قدسی نشانی نباشد و چشم‌های جستجوگر مسلمانان سراغ و نشانی از این مناره‌های ضد ظلم و جهل و تریبون‌های عزت طلبی و شهادت و دانش نگیرند اما رغم خواست استعمار، هیچ‌گاه قلوب مسلمین از محبت و خضوع در مقابل این مرقدهای منور که از ابتدایی ترین نشانه‌های تجلیل و تعظیم محروم‌اند، خالی نمانده و همواره یاد و نام و برکات فکری و معنوی آن اولیای الهی در تارک جهان اسلام و در محافل علمی می‌درخشد. از این رو عِرض خود بردند و زحمت ما داشتند.

اگر دولت عربستان سعودی در جستجوی افتخارات تاریخی و عزت ملی خود است راهش گشتن در بادیه جاهلی و خالی از مدنیت و بزک کردن سراب اسلام اموی و فرقه دست ساخته استعمار نیست، تنها راهش بزرگ داشتن مفاخر علمی و اسلامی است که آن سرزمین بدون این پشتوانه قویم و ستبر و پربار، دامنش از هرچه بزرگی و افتخار است، تهی است.

نمی‌توان دم از هویت فرهنگی و افتخارات تاریخی زد و به تماشا و تأیید تخریب همه نشانه‌های عزت و هویتی نشست.

اگر دولت سعودی که دنبال بازیابی هویت تاریخی خود و ایجاد صنعت گردشگری پیشرفته و پرجاذبه در کنار زیارت است، هیچ راه، اثر و بنا و شناسه‌ای مؤثرتر، درخشنده‌تر و چشم نوازتر و افتخار آمیز تر از رهبران بزرگ فرهنگ، علم و دیانت 

از خاندان و اصحاب پیامبرخدا و علما و بزرگان علمی، فرهنگی و دینی نیست. لذا خرد و تجربه ایجاب می‌کند که ضروری‌ترین و عاجل‌ترین اقدام تکریم و بزرگداشت ایشان است که اقل توقع تجدید بنای بقعه‌های است که سپاه جهل و سیاهی تخریب نمودند که اعتماد و باور جامعه به نوگرایی در سیاست و فرهنگ مدعی دولت را همراه خواهد کرد.

 

  •   حمید احمدی
  • ------------------
  • ۱- ر.ک: رجایی، فرهنگ ، جامعه سالم، ش۲۴، ۱۳۷۴، ص۱۷
  • ۲-صحیفه حج، ج ۱، ص۱۳۱
  • ۳- همان
  • ۴-صحیفه حج، ج۲، ص۶۳