به گزارش خبرگزاری فارس، گروهی کوله بسته و راهی نینوا شدهاند و گروهی با حسرت در قافله جاماندگان به امید پیادهروی در تهران و سایر شهرها ماندهاند.
برخی در مسیر کربلا کتاب صوتی همراه دارند و برخی توشه کتاب فیزیکی را همراه بردهاند، اما برای جاماندگانی کهه فرصت حضور در این حماسه جهانی را نیافتهاند بسته کتابی ویژه اربعین تدارک دیده شده که در ادامه معرفی میشود.
کتاب «اربعین طوبی» روایت زندگی دختری ایرانی است که به ازدواج تاجری عراقی درآمده و حالا از زبان پیرزنی باتجربه در پیادهروی اربعین روایت میشود.
متن داستان این کتاب ۴۰ گام دارد و در هر گام با دستمایه قرار دادن داستان زمان حال طوبی و پیادهروی او به سمت کربلا با رجوع به گذشته، نوجوانی، جوانی و میان سالی او که دربردارنده حال و هوای بخشهایی از تاریخ معاصر دو سرزمین ایران و عراق است روایت میشود.
سیدمحسن امامیان این رمان را بر اساس واقعیت نوشته است. در این داستان در سفری پیاده از بصره تا کربلا در روزهای متفاوتی از تاریخ معاصر ایران و عراق هم سفر میکنیم.
انتشارات کتاب جمکران این کتاب را که اولین «رمان درباره پیادهروی اربعین» محسوب میشود، منتشر کرده است.
کتاب «پنجرههای تشنه»، حاصل روایتگری «مهدی قزلی» است از اتفاقی که شاید هر صد سال یک بار رخ دهد. کتابی با «ادبیات ساده و بیغل و غش»، درست مانند تمام شخصیتها و کاراکترهایی که در صفحه صفحه کتاب میآیند و خود را به «ضریح حسین علیهالسلام» میرسانند و تبرک میجویند و میروند.
نثر کتاب اگر چه ساده است، اما ابعاد جامعهشناسانه و روانشناسانه آن ساده نیست. نویسنده بهطور غیرمستقیم، سیمای واقعی «مردم ایران» را «آنچنان که هست» به نثر کشیده است. در روزگاری که «هنر» بوی روشنفکری میدهد و جز «طبقه متوسط و بالا» در قاب دوربینها و نثر کتابها جایی ندارند، به تصویر کشیدن چهره واقعی مردم ایران بسی غنیمت است. شخصیتهای کتاب همانهایی هستند که هر روز دور و برمان میبینیم؛ با این تفاوت که حالا در موقعیت خاصی قرار گرفتهاند که «منِ درونشان» بهتر رخ مینمایاند. درست مانند «مرد تعمیرکار» صفحه ۱۰۵ کتاب:
«اطراف ضریح کاملاً خلوت بود. مرد تعمیرکاری، که مغازه مکانیکیاش همانجا بود با تعجب بیرون آمد و مات مات کمی نگاه کرد و وقتی فهمید ماجرا چیست، دوید توی خیابان. صورتش را شش تیغه کرده بود و تمام لباسهایش روغنی بود. خواست دستهایش را بگذارد روی شیشههای جلوی ضریح که خودش هم متوجه سیاهی و روغن روی دستهایش شد. دستهایش را پشت کمرش برد و صورت خیسش را گذاشت روی شیشه. آنطرفتر، دو آشپز از رستوران کنار خیابان بیرون آمده بودند، با لباسهای سفید کار و یکیشان فرصت نکرده بود کلاهش را هم بردارد. کمکم مردم جمع میشوند. تعمیرکار برای اینکه مردم به لباسهایش برخورد نکنند و روغنی نشوند، عقبتر ایستاده بود. حال خوبی پیدا کرده بود. روزیِ تعمیرکار از خیلیها مثل من بیشتر بود آن روز. »
پنجرههای تشنه پر است از آدمهای اینجوری. واقعیِ واقعی. در کنار نمایش چنین شخصیتهایی، قزلی اما از تحولات سیاسی-اجتماعی روز جامعه هم غافل نشده و فیالمثل «بازنمایی رسانهای» و «برساختهای ذهنی» برخی اتفاقات محیطی را هم بهطور غیرمستقیم به نقد کشیده است:
«پیرمردی بسیجی از اهالی سیاهمنصور گریه میکرد و میگفت: «امشب را همینجا بمانید. » هیچکس هم نا نداشت به پیرمرد بگوید به چه دلیل نمیتوانیم بمانیم. از یکی از مسئولان استان خوزستان شنیدم که دو شبکه ماهوارهای وهابی به نامهای صفا و نور بهشدت دارند روی مردم خوزستان و بهخصوص عربها کار میکنند و در شش ماه گذشته ۲۶ هزار تماس با آنها گرفته شده است. البته همان مسئول خیلی خوشحال بود و میگفت آمدن این ضریح کاسه و کوزه همه وهابیها را به دور ریخته است. »
این روزها که مصادف است با روزهای سنت پیادهروی اربعین، خواندن این کتاب برای کسانی که از قافله عزاداران اربعین جاماندهاند لطفی مضاعف دارد. از سال ۶۱ قمری تا سال ۱۳۹۱ شمسی، اگر چه فاصلهای هزار و چهارصدساله است، اما حسین علیهالسلام همچنان محور کون و مکان است.
کتاب «اربعین جهانی دیگر»، اربعین و کربلا زمانی و مکانی است برای حرکت به سمت خدا و تجدید تجربه متعالی و قدسی در برهوت قدسی زدایی از ایمان دینی.
در اربعین، امکان تجربه یک جهان دیگر فراهم میشود و با کنشهایی در اجتماع دینی مواجه میشویم که به فراهم سازی امکان تجربهای متعالی منجر میشود. تجربهای که در اربعین اتفاق میافتد گویی پای خدا را در تاریخ باز میکند.
بعد از مدتها، که خداوند از این عالم رخت بر بسته و امکان ظهور او در این عالم به مکانها و زمانهای خاصی محدود شده است، با موج جدیدی از این ظهور و بروز مواجهیم و آنچه در اعمال و افعال انسانها میبینیم نشانهای از چنین بروز و ظهوری است.
کتاب «مدنیت، عقلانیت، معنویت در بستر اربعین»، اولین کتاب نگارش شده در مورد اربعین به جهت ایجاد ادبیات علمی در مواجهه با کنگره عظیم اربعین و شناخت زمینهها و پیامدهای اجتماعی و ظرفیتهای فرهنگی و تمدنی برای تربیت دینی جامعه و پیش زمینهای برای برگزاری همایش اربعین برای مخاطبین دانشگاهی و حوزوی است.
کتاب «پیاده آمدهام»، «توصیف زیارت اربعین محال است! نه با زبان، نه با عکس، نه با فیلم و نه با هیچ چیز دیگر. حضور در این رود متلاطم تا رسیدن به دریای کربلا، سفری است که تا تجربه نکنی، دریافتی از آن نخواهی داشت و البته هر سفر با سفر قبل متفاوت است. دوربین، در این سفر مبهوت است و به درستی وظیفهاش را انجام نمیدهد. با علم به این حقیقت، حداقل زکات توفیق این سفر را برای خود، آوردن سوغات چند قطعه عکس و روایتگری سفر نورانی زیارت اربعین میدانستم. »
این جملات دیباچه کتابی را تشکیل میدهد که حال و هوای پیادهروی اربعین حسینی را در ذهن همگان زنده میکند. صحبت از کتابی است که ۱۰ آذر امسال در تالار مهر حوزه هنری رونمایی شد و اکنون در آستانه اربعینی دیگر میتوان با دیده دل به آن نگریست و خود را در میان خیل عزاداران اباعبدالله دید. صحبت از کتابی است که با عکسهای خود عاشقان اباعبدالله را مسافر کوی دوست میکند: «پیاده آمده ام». پیادهروی اربعین حسینی را میتوان حماسه اسلام راستین، حماسه تقریب، حماسه دعوت از همه به راه اسلام دانست و این حماسه، انقلاب اسلامی و مقاومت را تضمین میکند. فضای اربعین حسینی در کربلا جز برای کسی که به این سفر رفته باشد، برای کسی قابل درک نیست. حتی کسانی که عکسها و فیلمهای تهیه شده از پیادهروی اربعین حسینی در راه کربلا را میبینند تا در این سفر حضور نداشته باشند متوجه عظمت این سفر نمیشوند. مهمترین ویژگی پیادهروی اربعین حسینی این است که تمام اتفاقات در سفر رخ میدهد و وقتی زائران به کربلا و حرم امام حسین علیه السلام میرسند در واقع سفر به پایان رسیده است. کسانی که هنوز به این سفر نرفتهاند، برایشان مهم است که چند روز قرار است در کربلا بمانند؛ در حالی که تمام اتفاقات در مسیر رخ میدهد.
طی این راهپیمایی و پیادهروی، احساس میکنید قطره و ذرهای هستید و نه بیشتر. کسی که به طور مثال از تهران به این سفر میرود، از نخستین قدم، مسیر را شروع کرده است و ارادت و عشق و محبتش به اباعبدالله الحسین علیه السلام در بین جمعیت گم میشود. اینها حالتهایی است که احسان باقری مدیر خانه عکاسان ایران و علی حیاتی عکاس کشورمان از پیادهروی زائران حرم اباعبدالحسین علیه السلام در اربعین حسینی به ثبت رساندهاند و در کتاب «پیاده آمدهام» آن را منتشر کردهاند. عکسهای کتاب «پیاده آمدهام» در فاصله زمانی ۶ سال و از اربعین ۸۷ تا اربعین ۹۳ گرفته شده است.
اثری دلنشین و دیدنی برای عاشقان اباعبدالله الحسین علیه السلام که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده و مخاطبان میتوانند در حال و هوای این روزها، به آن مراجعه کنند. این اثر با هدف نمایش عظمت پیادهروی خیل مشتاقان زیارت اربعین چاپ گردیده است و همان طور که در کتاب ذکر شده، کلیه گردآورندگان و تولیدکنندگان این اثر به تمنای ثبت شدن در فهرست خادمان آستان اباعبدالله الحسین علیه السلام به صورت افتخاری آن را به سرانجام رساندهاند.
در ابتدای این اثر، تاریخچه مختصری از زیارت اربعین حسینی و چگونگی شکلگیری و انجام نخستین پیادهروی این روز عزیز بیان شده است تا علاقهمندان بیش از پیش با فلسفه پیادهروی در چنین روزی به مقصد کربلا و حرم اباعبدالحسین علیه السلام آشنا شوند. در این اثر، تلاش شده تا عکسها، روایتی تاریخی و مستندگونه از پیادهروی اربعین حسینی ارائه دهند و در برخی صفحات نیز، شرحهایی بر عکسها نگاشته شده و یا حدیثی مرتبط ارائه شده است. عکسها نیز در فضاهای متفاوت به ثبت رسیده و این سفر معنوی را از زوایای مختلف به تصویر میکشد.
پرترههای پایانی اثر نیز در نوع خود کم نظیرند و مخاطب را به تفکر وا میدارند. چهرههایی که هر یک با نیتی و با پیشینه خاص خود در این راهپیمایی حضور پیدا کردهاند و حال گویی تبدیل به اعضای یک بدن شدهاند و راهشان یکی شده است.
کتاب «شش گوشه»، پس از کتاب پرمخاطب پنجرههای تشنه که وقایع نگار انتقال ضریح حرم حضرت سیدالشهدا به کربلا بود این بار کتاب شش گوشه روایتگر مراحل نصب ضریح حرم مطهر سیدالشهدا به قلم حامد حجتی و بازنویسی حمیدرضا آزادگان است.
حامد حجتی برای مستندنگاری این واقعه، بیش از پنجاه روز در کربلای معلا حضور داشته و از نزدیک در مراحل مختلف نصب آن ضریح، رخدادها بوده است و مشاهدات خود را از اصل و حواشی این کار به رشته تحریر در آورده که در این کتاب آمده است.
از کتاب:
هنوز از بهت اولیه تماس خارج نشدهام؛ اینکه باید راس ساعت ۹ شب در محل کارکاه ساخت ضریح حاضر باشم و به سفر بروم.
هنوز دختر کوچکم زینب را سیر ندیده ام. هنوز نتوانسته ام با علی نه ساله ام حرفهای پدر و پسری را خوب بزنم. هنوز. . . .
اما باید به کربلا فکر کنم. به اینکه آنجا چه بنویسم؟ چگونه بنویسم؟ اتفاق نادری در تاریخ شیعه در حال رقم خوردن است: تعویض ضریح امام حسین (ع). اتفاقی که شاید تا قرنها دیگر تکرار نشود. سرگردانم که چه باید بکنم. البته میدانم کربلا خودش مرکز نزول کلمات است.
سراغ استاد میرباقری را میگیرم؛ موفق به دیدار حضوری نمیشوم، اما تلفنی صدای ایشان را میشنوم. راهنمایی میخواهم و این گونه پاسخ میشنوم:
خدا را شاکر باشید که توفیق عظیمی را برایتان رقم زده است.
در سرزمین کربلا خودتان را بسپارید به احساس باطنیتان کربلا سرزمین احساس است برای ما شیعیان.
کتاب «سقای آب و ادب»، سقای آب و ادب، اثری است متفاوت از سید مهدی شجاعی؛ رمان و روایتی از زندگی حضرت عباس(ع)، که بعد از سالها، اندک اندک جامه خلق پوشیده و در ظرف کتاب تقدیم مخاطبان شده است.
رمان به یقین متفاوت است با آثاری از همین قلم، هم از حیث فرم و هم از حیث نوع نگاه محتوایی. اثر شامل ۱۰ فصل است: عباسِ علی. عباسِ امالبنین. عباسِ عباس. عباسِ سکینه. عباسِ مواسات. عباسِ زینب. عباسِ ادب. عباسِ حسین. عباسِ فرشتگان. عباسِ فاطمه.
در هر فصل رفت و برگشت روایی متعدد و متنوعی دیده میشود و در حرکتی سیال، راویان جای به هم میدهند و شکستها به سرعت خوانش میافزاید و زوایایی جدید از مفهوم را روشن میکند. اما آنچه این کتاب را از حیث محتوا با دیگر آثار شجاعی متمایز میکند، بیشتر در فصل عباسِ فرشتگان به چشم میآید. در سایر فصول نویسنده دقیق و کامل بر اساس مستندات تاریخی، به روایت زندگی حضرت عباس(ع) میپردازد؛ اما در فصل نهم، شجاعی شیوهای جدید را پیش میگیرد، روایتی متفاوت با مضامینی که بیشتر استحسان اوست، مفاهیمی جدید و نگاهی نو به شخصیت حضرت عباس بن علی(ع).
کتاب «ازدحام بوسه» اثر نرگس مقصودی داستانی بلند است با موضوع پیادهروی اربعین حسینی که نویسنده آن را برپایه نخستین تجربه خود از سفر پیادهروی اربعین حسینی منتشر کرده است. سفری که در سالهای اخیر با وجود همهگیر شدنش در میان بخشی وسیع از جامعه ایران، به دلیل تنوع در انجام و اتفاقات پیش روی آن از جذابیت زیادی برای روایت برخوردار بوده است.
کتاب «ازدحام بوسه» با وجود در اختیار داشتن راوی زن در دام سانتیمانتالیسم روایت زنانه نیفتاده است. این اثر یک روایت حسبرانگیز و جالب از این رویداد را روایت کرده است. کتاب از شرح چگونگی حرکت در این مسیر برای راوی شروع میشود. از آنچه او طلبیده شدن عنوان کرده است و در ادامه شرحی است پرتعلیق از آنچه بر او برای جمع کردن اسباب و آلات سفر رفته است و فراهم کردن مقدمات مالی و غیر مالی آن.
نگاه مقصودی در کتاب و برای شرح سفرش نگاهی داستانی است. گویی شرح روایی اتفاقاتی که بر او رفته و سعی کرده به آن نمک و نگاه داستانی بیاندازد و برای مخاطب روایتی جذابتر از یک گزارش صرف از آنچه دیده است بر جای بگذارد.
کتاب با همین نگاه برای تمامی مخاطبانی که این سفر را تجربه کرده یا نکرده باشند جذاب و خواندنی است. نکته دیگر درباره این متن دور شدن آن از اطناب و تفسیر و توصیفهای بیجا و یا به شدت عاطفی و مصنوعی در کتاب است. مقصودی در کتاب خود به خوبی تصویری جذاب از خود روایت کرده است، خودی که به فکر این سفر نبوده و برای آن نیت و طلبی در مشهد مقدس میکند و دعایش در نهایت مستجاب میشود و او راهی سفر. این کتاب از این منظر و برای ردیابی لایههای معرفتی پیچیده در تار و پودش نیز اثری در خور توجه و خواندنی است و میتواند برای مخاطبش رهتوشهای از این جنس نیز مهیا کند.
کتاب «فصل شیدایی لیلاها» قصه یاران است؛ آدمهای خوب قضیه عاشورا که شاید به اندازه حقشان دیده نشدند؛ آدمهایی که در شب واقعه، وقتی چراغها خاموش شدند تا هر کس که میخواهد برود، ماندند و به سیدالشهدا (ع) پشت نکردند و فردایش آن اتفاق را رقم زدند که در تاریخ ماند. فصل شیدایی لیلاها، روایت همین آدمهاست؛ از لحظه انتخاب شدنشان، تا لحظه انتخاب کردنشان و البته آن بخش پر رنگ قصه شان که آموزگار ماست. فصل تردیدهایشان، که آنها هم انسانهایی عادی بودند، میترسیدند، دغدغه زن و زندگی شان را داشتند، از مرگ در هراس بودند و به فکر منافعشان بودند ولی در لحظه انتخاب و در فصل شیدایی، توانستند انتخاب کنند. توانستند ترجیح بدهند؛ و همین بود که آنها را جاودانه کرد. لالههایی که امروز قصه فصل شیدایی شان، بشود قصه خواندنی نسلهای برآمده از هزار و چهارصد سال بعدشان. . .
کتاب «سه روایت از مردی که خدا دوست داشت او را کشته»، شامل سه روایت از زندگی امام حسین (ع) در مسیر رسیدن به کربلا و نیز در ایام حضور در این مکان تا شهادت.
غفارزادگان در این کتاب آمیزهای از هنر و تکنیک و مضمون را برای مخاطبان خود به ارمغان آورده است. او از سویی برای روایت خود از تکنیک روایتنویسی کهن ایرانی بهره برده است. هر بخش از کتاب خود را بنا بر سنت کتابت مقاتل با محتوایی به هم پیوسته و منزل به منزل سامان داده و مخاطبش را بر همین مبنا تا درون حادثه راهنمایی میکند.
او در این متن نشان داده که برای نوشتن بسیار مقید به پژوهش است و متن روایی داستانی تاریخی را بر پایه مستندات شکل میدهد اما هرگز نشانی از کپیبرداری و یا کلیشهسازی را در آن برجای نمیگذارد.
غفارزادگان همچنین در این کتاب تلاش بسیاری کرده است تا از منظر زبانی به متنی با رنگ و بوی و حال و هوای تاریخی دست پیدا کند؛ متنی که خوانش آن مانند قدم زدن در پسکوچههای تاریخ برای به تماشا نشستن رخدادهای آن است. او کلمات و عباراتی را استخدام میکند که از سویی دارای استواری بیان است و از سوی دیگر حریم و ساختار تاریخ را برای روایت شدن در خود محفوظ نگاه میدارد و به همین اعتبار کتاب «سه روایت از مردی که خدا دوست داشت او را کشته ببیند» را میتوان نمونهای قابل تأمل از ادبیات تاریخی دانست که مسیر حرکت کاروان امام حسین (ع) از مدینه به سمت کوفه را بازخوانی میکند و با زبان روایت داستانی نظرگاه خود را با رعایت امانت و به شکل بیانی تازهای با مخاطبانش در میان میگذارد و او را به کشف دنیایی تازه که خود آن را شکل داده دعوت میکند.
«پرتوی از عظمت امام حسین (ع) » کتابی است که علامه جعفری آن را یکی از جامعترین و محققانهترین کتابها درباره عظمت شخصیت امام حسین (ع) دانستهاند.
کتاب «پرتوی از عظمت امام حسین علیهالسلام»، به قلم آیتالله العظمی صافی گلپایگانی درباره چهره درخشان تاریخ بشریت، حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام است که کرامت و عزت انسانی وامدار اوست. نویسنده با تکیه بر مستندات تاریخی، تحلیلی رسا و آگاهانه از حادثه عظیم کربلا ارائه داده است و میتواند منبع بسیار خوبی برای مطالعه تاریخ و تحلیل واقعه بزرگ عاشورا باشد. قلم کتاب ساده است و علاوه بر انتقال مطالب علمی و تحلیلی، مخاطب را از هر طبقه فکری و سطح سواد بهرهمند میسازد.
علامه جعفری در کتاب «امام حسین (ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت» خود نوشته است: «براى مطالعه و بررسى عظمت شخصیت امام حسین (ع) از دیدگاه منابع معتبر اسلامى و تواریخ، مراجعه فرمایید به کتاب «پرتوى از عظمت حسین(ع)- تألیف دانشمند معظم، جناب آقاى صافى از صفحه ۲۰ تا صفحه ۱۰۹»؛ به نظر اینجانب، کتاب مذکور یکى از جامعترین و محققانهترین کتابهایى است که تاکنون در عظمت شخصیت امام حسین (ع) نوشته شده است. »
نکته قابل توجه، استفاده فراوان از منابع عامه و اهلسنت است که فهرست بیش از ۷۰ منبع اهل سنت در پایان کتاب درج شده است. پاسخ به برخی از مهمترین شبهات درباره قیام امام حسین (ع) نیز بر غنای کتاب افزوده است.
کتاب در چهار بخش سامان یافته است: ۱. شخصیت و فضائل حسین (ع)؛ ۲. بنیهاشم و بنیامیه؛ ۳. علل قیام حسین (ع)؛ ۴. نتایج و فواید قیام حضرت ابی عبدالله الحسین (ع).
کتاب «عمود آخر» شامل مجموعه روایتهایی از سفر زیارتی اربعین و خاطرات مربوط به پیادهروی مسیر نجف تا کربلا جمعی از شهدای مدافع حرم در سالهای اخیر است. از آنجایی که سفر زیارتی اربعین در سالهای اخیر با جنگ علیه تروریسم در عراق و سوریه همزمان بوده و رزمندگان مقاومت، درگیر مبارزه با تروریستهای تکفیری در کشورهای عراق و سوریه بودهاند، خاطرات اربعین شهدای مدافع حرم، تاثیرات متقابل دفاع از حرم و حضور در پیادهروی اربعین را به تصویر میکشند.
در این کتاب تلاش شده علاوه بر روایت خاطرات، بخشی از وجوه شخصیتی و سلوک فردی و اجتماعی شهدای دفاع از حرم نیز مورد توجه قرار گیرد. در این کتاب میخوانیم؛
بار سفر را میبندد. با عزیزانش وداع میکند و از دوستان و اطرافیانش حلالیت میطلبد. . . در حالی که پر از تردید است. کوله بر دوش، بندهای کفشش را محکم میبندد و آماده رفتن میشود. همچنان با وجودی سرشار از تردید که آیا همچون میلیون ها زائر عاشق، مسیر زیارت حرم ارباب را در پیش گیرد و یا. . . پا روی دلش بگذارد؟
ناگهان چیزی در دلش فرو میریزد؛حرم ارباب میزبان میلیون ها زائر است اما حرم خواهر ارباب چه؟ حرم عقیله بنی هاشم (س) خلوت است و در خطر گزند حرامیان. دشمنان، حریم اسلام را محاصره کرده اند و صدای ملکوتی «هل من ناصر ینصرنی»، از دل تاریخ به گوش آن ها که اهل شنیدن هستند ،می رسد. . . . زمین هر روز کربلا را تجربه میکند و هر روز شبیه عاشورا شده است. . . .
کتاب « عمود ۱۴۰۰» سفرنامهای است که توسط نشر احیاء منتشر شده است. در قسمتی از کتاب «عمود ۱۴۰۰» که توسط نویسنده در اختیار خبرگزاری فارس قرار گرفته، میخوانیم:
تا نیمههای شب، فرصت دارم به بین الحرمین بروم. اما در آغاز شب و در دل تاریکی، گذر در بافت سنتی محلههای شهر کربلا، برایم تازگیهایی دارد که حس نوستالوژیک دیر آشنایی را در ذهنم زنده میکند. پس از صرف غذای نذری، تا ساعتی در کوچه پس کوچههای محله قدم میزنم و به اهالیاش مینگرم که فکر و خیال را میبرد به هزاره تاریخ، به دورتر و دورتر؛ به مردمان عصر صدر اسلام. این خانههای کاهگلی با درهای چوبین و کوبههای فلزیاش برای دقالباب، کورسوی نور درون خانههایش، با حزنی که هوای محله را آغشته است؛ انگار علی را کم دارد.
کتاب «عمود ۱۴۰۰» روایت سفر پیاده نجف به کربلای علیاکبر والایی توسط نشر احیا منتشر شد.
کتاب «خس بیسر و پا» روایت حمید حسام، از پیادهروی اربعین است.
این کتاب شامل ۲۲۸ صفحه است و در بخش دوم آن ۴۰ عکس با موضوع پیادهروی اربعین سال ۱۴۳۶هجری قمری از زاویه دوربین دو تن از عکاسان استان همدان گنجانده شده است.
براساس این گزارش طرح جلد و نظارت چاپ توسط حوزه هنری استان همدان انجام و زیر نظر انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است اما آنچه زیبایی این اثر را دو چندان میکند یادآوری و زنده کردن یاد شهدای استان همدان توسط نویسنده و همراهانش است که با قلمی در خور تحسین، باعث ادای دین نسبت به خون شهدا بخاطر باز شدن راه «کربلا» است.
در بخشهایی از «خس بیسروپا» میخوانیم؛
قریب هزار و چهارصد سال از حادثه کربلا میگذرد. عاشورا از پس عاشورا و اربعین از پس اربعین و حالا به من رسیده. ای کاش شهید اسماعیل اکبری کنارم بود و یک سطل آب یخ، مثل آن روزها روی سرم میریخت و میگفت خودت را به خواب نزن و بیدار شو. شعر بخوان و من بیدار میشدم. حالا نزدیک سی سال از آن روز پیش از عملیات کربلای 4 میگذرد. آرزوی هر دومان رفتن به کربلا در اربعین بود!
این آغاز سفری است که قرار است ما را به "معراج اربعین" ببرد. فی المجلس دفتر یادداشتم را با عجله باز میکنم و چون قرار است منزل به منزل تا ربعین بنویسم، سفر را با این جمله آغاز میکنم: «مثل همیشه جا مانده ام و قرار بود خودمان را به میدان عاشورا برسانیم و نرسیدیم. ولی با تاخیر به میدان کربلا رسیدیم. درست مثل عملیات بیت المقدس 2 در سال ۶۶ در زمستان پر برف ماووت عراق که فردای عملیات رسیدیم. »
مرزبانان عراق و ایرانی که کنار هم نشسته اند، از این همه جمعیت مضطر و وامانده اند. به یکی میگویند: گذرنامه. به یکی میگویند: اگر نداری شناسنامه یا کارت ملی و به یکی میگویند: اگر گذرنامه و کارت ملی و هیچ نشانه ای نداری، خوب برو. فقط نایست و برو. یکی فریاد میزند: شب اول قبر از فشار خفه نشوی صلوات و به همین قاعده با یک فشار لذت بخش و البته آمیخته با تکبیر و صلوات از مرز عبور میکنیم و پایمان به خاک عراق میرسد.
قرار است از میان آن اقیانوس جمعیت برای عبور از مرز چشممان به پرچم سیاهی که روی دست یکی از جوانان کاربلد است، باشد تا گم نشویم. اسم این جوان محمد زین علیان است. برادرش را میشناختم که پانزده ساله بود به جبهه آمد و شهید شد. این جوان برخلاف جثه کوچک برادر شهیدش برو بالای رشیدی دارد. اینجا پرچم دار شده و میگوید: بچه های همدان پشت سر من حرکت کنید و سر به هوا نباشید. مبادا بروید زیر علم داعش. ما که خیلی زود خودمانی شده ایم سر به سرش میگذاریم که اگر روی این پرچم سیاه جمله ی مقدس لا اله الا الله نوشته شود کپی پرچم داعش خواهد شد.
با جمشید و محمود به ابتدای جاده کربلا میرسیم و میایستیم. باید نیت کنیم، مثل نماز و بعد پرواز. طالبی میگوید: من پنجمین بار است که این راه را در اربعین میروم و شما دو نفر اولین بار. پس من به نیت امام پنجم (ع) این گام ها را برمی دارم و شما به نیت امام اول علی (ع). از این خوش اندیشی و پیشنهاد جمشید ذوق زده میشویم.
حالا این خس بی سر و پا با مغناطیس محبت سیدالشهدا (ع) به انتهای کوچه علقمه رسیده است. پاها به فرمان من نیست. بی اختیارم. سیل جمعیت میگرداندم، میچرخاندم و میبردم تا بین الحرمین. خورشید روی نیزه به چشمان بارانی ام میتابد و نور میدهد. گویی که امروز را غروب نیست. بانگ اذان از فراز ماذنه ها تا عرش خدا بالا میرود. پلک میبندم و به اذان گوش میسپارم. اذان به وقت شرعی، به افق سرهای بریده!
در ادامه این گزارش نیز چند کتابی که با محوریت اربعین نوشته شده به مخاطبان معرفی میشود؛
* «آه از غروب فراق: نجوای خاموش جابر با مولایش حسین علیه السلام نوشته سعید مقدس
* «اربعین» نوشته رسول جعفریان
* «اربعین در فرهنگ شیعه» نوشته محمدمحسن حسینی طهرانی
* «اربعین و چهل درس از کاروان آزادیآفرین کربلا» نوشته مرتضی مهدوییگانه
* «از عاشورا تا اربعین» نوشته محمد سرخوش
* «از کربلا تا مدینه، اقتباس از کتاب محرق القلوب مهدی نراقی» نوشته احمد بحرینی دشتی
* «ثارالله خون حسین) علیه السلام) در رگهای اسلام به ضمیمه تحقیقی درباره اربعین حسینی» نوشته حسین عندلیب
* چله وصل اسرار اربعین (نوشته سیدعلیرضا موسوی
* «درسنامه اربعین» نوشته مجید جعفرپور
* «رسم دلدادگی: روایتی ادبی از اربعین حسینی از نگاه جابرابن عبدالله انصاری» نوشته علیرضا مرتضوی
* «زیارت در اربعین: فضیلت زیارت اربعین حسینی در کربلا» نوشته محمدعلی نورانی یگانه قمی
* «سریر اشک: ماتمنامه حسینی از محرم تا اربعین» نوشته محمد موسوی نژاد
* «نخستین اربعین در کربلا» نوشته آیهالله قاضی طباطبایى
* «اربعین امام حسین علیه السلام» نوشته حسین ظفری نژاد
* «اربعین امام حسین علیه السلام، یک گزارش اجمالی» نوشته رسول جعفریان
* «اربعین، بلوغ عاشورا» نوشته محمدرضا سنگری
* «اربعین، تداوم عاشورا» نوشته جواد محدثی
* «پژوهشی در اربعین حسینی علیه السلام» نوشته محسن رنجبر
* «تحقیق درباره اولین اربعین» نوشته سیدمحمدعلی قاضی طباطبائی
* «تحلیل مبنای تاریخی اربعین حسینی» نوشته محمد فاضل
* «جلوههای حماسیه سیاسی در زیارت اربعین» نوشته علی حائری مجد
* «زیارت: نهضت پیادهروی اربعین» نوشته جواد محدثی
* «سر قداست اربعین حسینی» نوشته محمد فاضل استرآبادی
* «عاشورا در زیارت اربعین» نوشته نصرالله شریفی
انتهای پیام/