پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله مکارم شیرازی در یادداشتی به مناسبت اربعین حسینی به تبیین و شرح زیارت اربعین از منظر این مرجع تقلید پرداخته است.
زیارت اربعین از جمله زیارت های معروف است که در مورد امام حسین علیه السلام وارد شده، و راوى آن مرحوم شیخ طوسى رحمه الله است.
صدر حدیث نشان مى دهد که مى توان آن را از راه دور، و ذیل آن دلالت دارد که از راه نزدیک مى توان خواند و شاید منظور این باشد که هم از راه دور مى توان خواند و هم از راه نزدیک. مطابق قول شیخ طوسی این زیارت از امام حسن عسکرى علیه السلام نقل شده است.
جهل زدایی؛ حکمت شهادت امام حسین علیه السلام
یکى از اهداف قیام امام حسین علیه السلام، که در زیارت اربعین به آن اشاره شده، مبارزه با جهل و نجات مردم از ضلالت و گمراهى است.در این زیارت درتشریح اهداف و آثار قیام آن حضرت می خوانیم:««وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ، وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ؛ امام حسین علیه السلام خون قلبش را در راه تو داد (و نهایت ایثار و فداکارى را کرد) تا بندگانت را از جهل و نادانى و حیرت و سرگردانى نجات دهد».
در تبیین این مهم باید به سیطره جهل بر جامعه اسلامى در عصر بنى امیّه اشاره کرد؛ مسلمانان در دوران بنى امیّه عموماً و در عصر حاکمیّت معاویه و یزید خصوصاً دشمن شناس نبودند و جهل آنها به خاطر تقصیر و کوتاهى شان بود، و لذا جاهل مقصّر بودند. به راستی آیا آنها نمى دانستند بنى امیّه بازماندگان دوران جاهلیّتند، و کینه دیرینه اى از اسلام دارند و هنوز خاطره تلخ کشته شدن عزیزانشان را در جنگهاى بدر و احد و احزاب فراموش نکرده اند، و درصدد انتقام آن خونها هستند.و از آنجا که پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله پیشبینى این روزها را مى کرد خلافت را بر آل ابوسفیان حرام کرد.
این مطلب در روایات متعدّد، از جمله گفتگوى امام حسین علیه السلام و مروان بن حکم منعکس شده است. امام علیه السلام فرمود:«... لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّی رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه و آله یَقُولُ: «الْخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى آلِ أَبِی سُفْیانَ فَإِذا رَأَیْتُمْ مُعاوِیَةَ عَلى مِنْبَرى فَابْقِرُوا بَطْنَهُ» وَقَدْ رَآهُ اهْلُ الْمَدینَةَ عَلَى الْمِنْبَرِ فَلَمْ یَبْقَرُوا فَابْتَلاهُمُ اللَّهُ بِیَزیدِ الْفاسِقِ؛...بىشک از جدّم رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که مى فرمود: «خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام است و اگر روزى معاویه را بر بالاى منبر من دیدید او را بکشید» و مردم مدینه او را بر فراز منبر آن حضرت دیدند و نکشتند و در نتیجه خداوند آنها را مبتلا به یزید فاسق کرد».
عناد و دشمنى بنى امیّه مخصوصاً یزید با اسلام، عناد و کینه اى ریشه اى و اساسى و غیر قابل جمع بود، ولى متأسّفانه در آن زمان گروه عظیمى از مسلمانان آنها را نمى شناختند.
یزید که معروف به شرابخوارگى، آدمکشى، هوسبازى و فسق و فجور بود به مدینه حمله کرد و شمار زیادى از مردان و زنان آن شهر مقدّس را از دم تیغ گذراند، و سه روز آن شهر را بر سربازان خود مباح کرد، تا هر کارى بخواهند انجام دهند! لشکریان یزید به قتل و غارت پرداخته و کارهاى دیگرى که قلم از ذکر آن شرم دارد!
هنگامى که عبداللَّه بن زبیر به خانه خدا پناهنده شد، یزید نه به ابن زبیر رحم کرد و نه احترام کعبه را نگهداشت و نه حال ساکنان مکّه را مراعات نمود، لذا دستور داد منجنیقها را در اطراف مکّه نصب و خانه خدا را سنگباران کنند! در حالى که طبق احکام اسلامى هر کس به خانه خدا پناه ببرد در امان است؛ حتّى مجرمین.
بنابراین، یکى از اهداف نهضت عاشورا مبارزه با جهل و نادانى، و نجات مردم از ضلالت و گمراهى است؛ همانگونه که در زیارت وارث نیز در مورد امام حسین علیه السلام مى خوانیم:«اشْهَدُ انَّکَ کُنْتَ نُوراً فِى الْاصْلابِ الشَّامِخَةِ، وَ الْارْحامِ الْمُطَهَّرَةِ، لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلَیَّةُ بِانْجاسِها، وَ لَمْ تُلْبِسْکَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِیابِها؛ شهادت مى دهم که تو اى امام حسین در صلب هاى شامخ و رحم هاى پاک و پاکیزه قرار داشتى، و جاهلیّت (با تمام آلودگی هایش) تو را آلوده نساخت، و تاریکى و ظلمات جاهلیّت لباسى بر قامت تو نپوشانید».،
البته آن قدر خواب مردم عمیق و جهل وناآگاهی شان ریشه دار بود که جز خون قلب امام علیه السلام و یاران وفادارش این آفت مهم را از مزرعه اسلام دور نساخت.
اگر چه مردم پس از شهادت حضرت ابى عبداللَّه علیه السلام و همراهانش، و اسارت خاندان عصمت و طهارت، و بر سر نیزه رفتن سرهاى مقدّس شهداى کربلا، از خواب غفلت بیدار شدند و قیامها یکى پس از دیگرى شکل گرفت و بنى امیّه پس از واقعه کربلا روى خوش ندیدند، تا اینکه این خونهاى پاک منتهى به سقوط بنى امیّه و ریشه کن شدن این درخت ناپاک شد.
کرامت حسینی
در فراز دیگر از زیارت اربعین می خوانیم: «اشْهَدُ انَّهُ وَلِیُّکَ، وَابْنُ وَلِیِّکَ، وَصَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ، الْفآئِزُ بِکَرامَتِکَ، اکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ؛خدایا گواهى مى دهم که او به یقین ولىّ تو و فرزند ولى تو و برگزیده تو و فرزند برگزیده توست، که به بزرگداشت تو رستگار گشته، او را با مقام شهادت گرامى داشتى».
«کرامت» در اصل به معناى شرافت، شخصیت، ارزش، احترام و نعمت است؛ و هنگامى که واژۀ کرامت را به عنوان وصفى براى انسان ذکر کنند به معناى دارا بودن صفات برجسته انسانى و شرافت و شخصیت است.
در این میان کرامت بر محور تقوا دور مى زند؛ زیرا خداوند انسان را از هر نظر موزون و شایسته آفرید، هم از نظر جسمى، و هم از نظر روحى و عقلى، چرا که هرگونه استعدادى را در وجود او قرار داده، و او را براى پیمودن قوس صعودى بسیار عظیمى آماده ساخته، و آنقدر شایستگی ها به او بخشیده که لایق خلعت «و لقد کرمنا بنى آدم؛ ما فرزندان آدم را کرامت و عظمت بخشیدیم» شده است.
هم چنین در آیه دیگر قرآن کریم«إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»، ملاک و معیار کرامت و ارزش انسان، تقوا قرار داده شده، که سبب نجات و «معیار کرامت انسان» است.
از سوی دیگر ما بسیارى را مى بینیم که چنان اسیر مقامند که براى حفظ آن به هرگناه و جنایت و ذلّتى تن در مىدهند، و بعضى چنان اسیر مال و شهوتند که براى حفظ آن همه کرامت انسانى خود را بر باد مى دهند؛ حال آنکه آن حضرت حتى از جان خویش مى گذرد و فریاد «هیهات منّا الذّلّة» سر مى دهد.چرا که به تعبیر حضرت على علیه السلام، شهادت نعمت و کرامت است».
اینگونه است که امام سجاد علیه السلام در مجلس ابن زیاد فرمود: «أَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنی یَابْنَ زِیادٍ، أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ کَرامَتَنَا الشَّهادَةُ ؛ اى پسر زیاد! آیا ما را با قتل تهدید مى کنى؟ مگر نمى دانى که کشته شدن (در راه خدا)، عادت (دیرین) ما و شهادت، مایه کرامت و افتخار ماست».
هم چنین صبر در مصائب نیز به کرامت منتهی می شود؛همانگونه که نبى اکرم صلى الله علیه و آله در این زمینه فرمود:«ما گروه انبیاء شدیدترین مردم از جهت بلاء و گرفتارى هستیم...زیرا در زیر آتشهاى ابتلاء و گرفتارى و سختى، انوار رحمت و نعمت فروزان است کرامات خداوند در حقیقت نهایتا و نتائجى است که ابتداءهاى آن بلاء است و ابتداءهائى است که نهایت آنها بلا است؛ «کراماتُ اللّه فى الحقیقة نهایاتٌ بدایاتُها البلاء و بدایاتٌ نهایاتُها البلاء».
لذا هنگامى که امام علیه السلام تصمیم گرفت (از مکّه) رهسپار عراق شود، برخاست و خطبه اى به این مضمون ایراد فرمود:« ما در برابر بلا و آزمایش الهى شکیباییم و او پاداش عظیم صابران را به ما خواهد داد».
هم چنین آن حضرت در نخستین برخورد با لشکر دشمن چنین فرمود:«إِنَّ النَّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدّینُ لَعِقٌ عَلى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاذا مُحِّصُوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیَّانوُنَ؛ مردم بندگان دنیایند، و دین همانند چیز خوش طمع و لذیذى بر زبانشان است که تا آنگاه که زندگى شان (به وسیله آن) پر رونق است، آن را نگه مىدارند، ولى هنگامى که به بلا (در امر دین) آزموده شوند، تعداد دینداران اندک گردند».
و اینچنین عظمت مصیبت و مظلومیّت خامس آلعبا و سنگینى شهادت آن حضرت همه اهل اسلام را متأثّر ساخت، و حتّى برعرشیان و ساکنان آسمان و زمین نیز سنگین آمد.اخبار و روایاتى که درباره تحوّلات آسمان و زمین و گریه آسمانیان و فرشتگان پس از شهادت جانسوز آن حضرت در منابع شیعه و سنّى نقل شده است به این حقیقت گواهى مى دهد.
با این تفاسیر بهتر می توان عمق کلام فرزدق شاعر را دریافت که در جریان کربلا هنگامى که خبر از آن حادثه خونین شد جمله تکان دهنده اى بیان کرد و گفت: اگر عرب به دلیل شهادت فرزند بهترین فرد عرب خشم گیرد و یکپارچه بر ضد آن قاتلان قیام کند سبب دوام عزت و کرامت آنها خواهد شد و اگر کوتاهى کند و حرکتى انجام ندهد براى همیشه از سوى خداوند به ذلت گرفتار خواهد شد. و این بیت را دراین باره گفت:
وانتم لا تثار لابنِ خَیرِکم فالقُوا السّلاحَ و اغزِلوا بالمَغازِل
اگر براى خونخواهى فرزند بهترین فردتان قیام نمى کنید سلاحها را کنار بگذارید و همانند پیرزنان مشغول پشم ریسى شوید.
معنای «وارث پیامبران» بودن امام حسین علیه السلام چیست؟
در فرازی از زیارت اربعین می خوانیم:«وَاعْطَیْتَهُ مَواریثَ الْأَنْبِیآءِ ؛ میراث پیامبران را به او عطا نمودى»
ارث مفهوم وسیعى دارد که هم ارث اموال را شامل مى شود و هم ارث خلافت و ولایت را. در این بین امامان اهل بیت علیه السّلام وارث علوم پیامبر و حافظ کتاب و سنّت بودند، البته این توارث هیچگونه شباهتى با مساله توارث سلطنت در سلسله پادشاهان ندارد، اینجا توارثى است بخاطر شایستگى ها و لیاقت ها که شامل حال ائمۀ اطهار علیه السلام می شود؛ لذا در زیارات در مقابل قبور شهیدان راه خدا از جمله در مقابل قبر امام حسین علیه السلام مى گوئیم: سلام بر تو اى حسینى که وارث آدم، وارث نوح، وارث ابراهیم، و وارث موسى و عیسى و محمدى ... که این ارثى است در جنبه هاى اعتقادى و اخلاقى و معنوى و روحانى.
در تبیین این مسأله باید گفت امام حسین علیه السلام که شایسته و وارث حاکمیّت نبوى و علوى و رهبر معنوى امّت اسلامى بود، براى احیاى ارزشهاى اسلامى و بسط قسط و عدل و مبارزه با ستمگران به هدف تشکیل حکومت اسلامى به پا خاست، به این قصد که اگر ممکن شود با تشکیل حکومت اسلامى و گرنه با شهادت خویش و یارانش، چهره واقعى بنى امیّه را آشکار سازد و به ریشه کن ساختن درخت ظلم و کفر و نفاقشان بپردازد و اسلام و امّت مظلوم اسلامى را یارى کند.
شهادت امام حسین علیه السلام و یاران پاکبازش، به احیاى مکتب محمّدى صلى الله علیه و آله کمک کرد و خون پاک اباعبداللَّه علیه السلام درخت اسلام را آبیارى نمود و به رشد و بالندگى امّت اسلامى و بیدارى مسلمانان انجامید.
از سوی دیگر حدیث معروف نبوى صلى الله علیه و آله که فرمود: «حُسَیْنُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ؛ حسین از من است و من از حسینم» محقّق گردید، حسین از رسول خداست، چرا که فرزند دختر او حضرت فاطمه زهرا علیها السلام است؛ ولى رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «من از حسینم» بدین معنا که حسین علیه السلام آیین مرا احیا مى کند و از این جهت خودم را از حسین مى دانم.
لیکن به صراحت مى توان گفت: قیام امام حسین علیه السلام نه تنها آیین پیامبر بزرگ اسلام صلى الله علیه و آله را نجات داد، بلکه از محو اهداف رسالت سایر انبیا نیز جلوگیرى کرد. چرا که رسول خدا صلى الله علیه و آله کامل کننده رسالت پیامبران گذشته و خاتم رسولان و دین او خاتم ادیان بود.
گویا تلاشهاى همه انبیاى گذشته مقدّمه اى بود براى ظهور پیامبر خاتم و سپردن پرچم هدایت بشرى به دست آن حضرت تا دامنه قیامت.مى دانیم این آیین که خاتم ادیان الهى بود، در عصر حکومت معاویه و یزید مورد تهدید قرار گرفت، به ویژه در سلطنت یزید؛ و بیم آن مى رفت که ثمرات تلاشهاى انبیا و به ویژه پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به فراموشى سپرده شود. در چنین شرایطى شهادت امام حسین علیه السلام به احیاى آیین خدا کمک کرد و درخت توحید و نبوّت را طراوت و سرسبزى تازه اى بخشید.
و شاید به همین دلیل در «زیارت اربعین» نه تنها امام حسین علیه السلام وارث پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله بلکه وارث انبیاى بزرگى همچون حضرت آدم علیه السلام، حضرت نوح علیه السلام، حضرت ابراهیم علیه السلام، حضرت موسى علیه السلام و حضرت عیسى علیه السلام نامیده شده است.
گویا حسین علیه السلام همچون گلابى است که از گلهاى متعدّد گلستان توحید و نبوّت گرفته شده، بوى همه انبیاى گذشته را دارد و وارث همه آنهاست.
سخن آخر:( زائران اربعین؛ وارثان حقیقی میراث امام حسین علیه السلام)
در خاتمه باید گفت بر عاشقان امام حسین علیه السلام و عزاداران سرور و سالار شهیدان، و مشتاقان زیارت کربلاى معلّى، و خوانندگان زیارت اربعین، و متوسّلان به عنایات شهداى کربلا، لازم است در کنار توسّل و زیارت و عزادارى و عشق به آن پاکان سرفراز، در بیدارى جامعه خود از خواب غفلت و ناآگاهى بکوشند، زیرا اکنون نیز یزیدیان و پیروان حکومت بنى امیّه در سراسر جهان، مخصوصاً برخی کشورهاى اسلامى وجود دارند و در مسیر جاهل نگه داشتن مردم تلاش مى کنند، لذا همه ما وظیفه داریم مسلمانان را نسبت به خطر آن دسته از دولتمردان به ظاهر اسلامى که با دشمنان شماره یک امت اسلامی، آمریکا و اسرائیل، هم پیمان شده و در جبهه آنها قرار گرفته و بر علیه مسلمانان مظلوم سوریه، عراق، لبنان، یمن، فلسطین و افغانستان... موضعگیرى مى کنند، هوشیار سازیم.
آری ما نباید میراث امام حسین علیه السلام در استکبار ستیزی را بر باد بدهیم، ما نباید نسل ناخلفى باشیم، ما نباید مشمول نفرین باشیم، ما نباید کسانى باشیم که آیندگان به ما بگویند عجب نسل ناتوان و بى فکرى بودید که همه مواریث اسلام را از دست دادید؟
بلکه وارثان حقیقی کسانی هستند که در راستای ترک سازش با شیطان بزرگ آمریکا؛ این یزید زمان، با شهادت طلبی، بهای گرانی را برای حفظ و پاسدارى از اسلام حسینی می پردازند که این مهم، عظمت مقام آن حضرت را آشکار می سازد.