دوشنبه 5 آذر 1403

17 آبان 1396

سیمرغان دل بر گرد کعبه ی آمال

این روزها نجف اشرف مملو از زایرانی است که پیش از قرار گرفتن در مسیر پیاده رویِ نجف تا کربلا به حرم امیرالمومنین (ع) مشرف می شوند.


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی الاربعین، دو روز مانده به اربعین حسینی شهر نجف و بارگاه ملکوتی امیرالمومنین حضرت علی (ع)  حال و هوای عجیبی دارد. کاروان ها و زائران کشورهای مختلف از راه می رسند و هر کدام برای کسب رخصت از مولا علی (ع) به سمت حرم در حرکت می باشند.
 رخصتی که پس از آن، اذن حضور در مسیر پیاده روی نجف اشرف تا کربلا گرفته و لبیک گویان به سمت حرم  فرزند زهرا (س) پیش روند. آنان می خواهند به مولا علی (ع) بگویند این روزها برخلاف سال 61 هجری، دیگر فرزند زهرا تنها نیست بلکه از میراث قیام وی، صد ها هزار حبیب ابن مظاهر و علی اصغرمتولد شده اند که آماده جانفشانی  هستند.
آنان می خواهند به مولای خود عرض کنند پیران و جوانانی دیگر منتظر« هل من ناصر ينصرني؟ »نخواهند بود بلکه می روند تا در کربلا از سرورشان بخواهند راه و مسیر ایثارگری و مقاومت را برایشان نمایان سازد.
در میان شور عظیم زایران مولا قرارگرفته و در مسیر بلوار«سید سبزواری» به سمت حرم در حرکت بودم. بلواری که از آن به عنوان ورودی و خروجی حرم یاد می کنند.

در یک سوی بلوار گروهی در راه بودند که از شوق دیدار یار سر از پا نشناخته و در سوی دیگر کسانی بودند  که در راه بازگشت از حرم کوله ای از مایحتاج بر دوش و باری از معنویت در دل داشتند و خود را آماده رفتن  به کربلا می کردند.در این مسیر آسمان نیز با اشک های زایران  همراه و همدل بود.
در این مسیر کاروان مدافعان حرم از ایران در راه بازگشت از حرم مولا، تمثال هایی از شهدای گرانقدر و لوایی از تصویر بزرگان مقاومت بر دوش داشته و با شعار لبیک یا حسین و لبیک یا عباس، از خیابان الرسول خارج و وارد بلوار سید سبزواری شدند.
چند صد متر آنطرف تر نشانه هایی از همکاری تولیت آستان قدس رضوی با مسوولان شهر نجف اشرف دیده می شد. خادمان امام رضا داوطلبانه از مشهد الرضا به نجف اشرف آمده بودند تا بتوانند در خدمت زایران باشند.
موکب های اربعین نیز در تلاطم خدمت به زائران هستند و هر آنچه در توان دارند در طبق اخلاص می گذارند تا بتوانند با خدمات مختلف خود از زوار امام حسین (ع) پذیرایی کنند.  
اینجا از همه شهرهای عراق برای خدمت رسانی به نجف آمده اند فرقی نداشت، پلاک ماشین ها را که نگاه می کردی از نجف، کربلا، قادسیه، بابل، اربیل و کوت بودند. اینجا گویات تفاوتی در بین شهرهای عراق در خدمت رسانی نبود .
در مسیر بلوار سید سبزواری گروهی بودند که با چرخ دستی وسایل زوار حرم را حمل و کسبِ روزی  می کردند. برای آنان مهم این بود که یک زایر و وسایل همراه وی به موقع به نزدیک حرم برسد.
هر چه به چهار راه سید سبزواری و شارع الرسول نزدیک می شویم قدم ها کندتر می شود،گروهی در این مسیر در حال پذیرایی از زایران هستند، برخی قرص نان و فلافلی هدیه می کنند و کودکی را می بینم که با جعبه دستمال کاغذی در حال استقبال از مردم است.
در چهار راه جمعیت متراکم تر شده و حرکت سخت می شود چند قدم که جلوتر می روم بارگاه نورانی مولا نمایان می شود. زایران دست به  سینه و با نوای حیدر حید عاشقانه به سمت یار می روند.
با نمایان شدن حرم یار، سیمرغ دل پرمی کشد و هر کس  سعی دارد تا خود را زودتر به درب ورودی نزدیک کند اما تراکم جمعیت پای رفتن زایران را کند کرده است.
اینجاست که دیگر مادیات و خرید سوغات سفر برای زایران معنی ندارد بلکه آنچه مهم است رسیدن به نقطه ای است که روزهای متوالی در  راه آن قدم برداشته بودند. 
خیابان مملو از انسانهای آزاده و عاشقی بود که برای زیارت مرقد مطهر مولای خود مشتاقانه رنج سفر را به جان خریده و با پای پیاده برای نشان دادن صلابت و اتحاد مسلمانان چه شیعه و چه سنی عازم شدند.
اینجا ترکیب اقوام و کشورهای اسلامی کامل است، جمعی از مسلمانان ایران، افغانستان،  روسیه، تانزانیا، السالوادور، فلسطین، الجزایر، نیجریه ، هند ، پاکستان ، بنگلادش، ترکیه و دیگر کشورهای آسیایی و آفریقایی، اروپا و آمریکا با در دست داشتن پرچم های مختلف در راه صحن حرم مولا بودند.
به صحن که می رسیم دیگر جای حرکت نیست، عاشقان، حرم مولا را در آغوش گرفته و زمینیان  پروانه وار بر گرد نور می چرخند. اینجاست که فراموش کردم برای چه کاری آمده بودم. 
در آن لحظه بیتی از شعر یکی از شاعران کُرد زبان در ذهنم تداعی شد که نیم قرن پیش در صحن مولا علی گفته بود. «هرکه بوی نیدن شاه نجف مال    له وینه سیمرغ ایجاد کیدن بال». «هر کسی که بارگاه شاه نجف را از نزدیک نظاره گر باشد به سان سیمرغ صاحب پر پرواز خواهد شد».