به گزارش پایگاه اطلاع رسانی الاربعین، سه روز مانده به اربعین حسینی درعراق ، شهر نجف و بارگاه ملکوتی امیرالمومنین حضرت علی (ع) حال و هوای عجیبی دارد. کاروان ها و زائران کشورهای مختلف از راه می رسند و هر کدام برای کسب رخصت از مولا علی (ع) به سمت حرم حرکت می كنند.
رخصتی که پس از آن، اذن حضور در مسیر پیاده روی نجف اشرف تا کربلا گرفته و لبیک گویان به سمت حرم فرزند زهرا (س) پیش روند. آنان می خواهند به مولا علی (ع) بگویند این روزها برخلاف سال 61 هجری، دیگر فرزند زهرا تنها نیست بلکه از میراث قیام وی، صد ها هزارحبیب ابن مظاهر و حضرت علی اصغرمتولد شده و آماده جانفشانی هستند.
آنان می خواهند به مولای خود عرض کنند پیران و جوانانی دیگر منتظر« هل من ناصر ينصرني؟» نخواهند بود بلکه می روند تا در کربلا از سرورشان بخواهند راه و مسیر ایثارگری و مقاومت را برایشان نمایان سازد.
در میان شور عظیم زائران مولا قرار گرفته و در مسیر بلوار «سید سبزواری» به سمت حرم در حرکت بودم. بلواری که از آن به عنوان ورودی و خروجی حرم یاد می کنند.
در یک سوی بلوار گروهی در راه بودند که از شوق دیدار یار سر از پا نشناخته و در سوی دیگر کسانی بود که در راه بازگشت از حرم کوله ای بر دوش و باری از معنویت در دل داشتند و خود را آماده رفتن به کربلا می کردند. در این مسیر آسمان نیز با اشک های زائران همراه و همدل بود.
کاروان مدافعان حرم از ایران در راه بازگشت از حرم مولا، تمثال هایی از شهدای گرانقدر و لوایی از تصویر بزرگان مقاومت بر دوش داشته و با شعار لبیک یا حسین و لبیک یا عباس، از خیابان الرسول خارج و وارد بلوار سید سبزواری شدند.
چند صد متر آنطرف تر همکاری تولیت آستان قدس رضوی با مسئولان شهر نجف اشرف نمود داشت. خادمان امام رضا (ع) داوطلبانه از مشهد الرضا به نجف اشرف آمده اند تا بتوانند در خدمت زائران باشند.
موکب های اربعین نیز در تلاطم خدمت به زائران هستند و هر آنچه در توان دارند در طبق اخلاص می گذارند تا بتوانند با خدمات مختلف خود از زوار امام حسین (ع) پذیرایی کنند.
اینجا از همه شهرهای عراق برای خدمت رسانی به نجف آمده اند، پلاک ماشین ها را که نگاه می کنی از نجف، کربلا، قادسیه، بابل، اربیل ، کوت و ... به چشم می خورد. اینجا گویا تفاوتی در بین شهرهای عراق در خدمت رسانی نیست.
در مسیر بلوار سید سبزواری، گروهی با چرخ دستی از طريق حمل وسایل و زوار حرم، کسبِ روزی و تلاش می کنند تا یک زائر و وسایل همراه وی به موقع به نزدیک حرم برسد.
هر چه به چهار راه سید سبزواری و شارع الرسول نزدیک می شویم قدم ها کند می شود، گروهی در این مسیر در حال پذیرایی از زائران هستند، برخی قرص نان و فلافلی هدیه می کنند و کودکی را می بینم که با جعبه دستمال کاغذی در حال استقبال از مردم است.
در چهار راه جمعیت متراکم تر شده و حرکت سخت می شود. چند قدم که جلوتر می روم بارگاه نورانی مولا نمایان می شود. زائران دست به سینه و با نوای حیدر حیدرعاشقانه به سمت یار می روند.
با نمایان شدن حرم یار، سیمرغ دل پرمی کشد و هر کس سعی دارد تا خود را زودتر به درب ورودی نزدیک کند اما تراکم جمعیت پای رفتن زائران را کُند کرده است.
اینجا است که دیگر مادیات و خرید سوغات سفر برای زائران معنی ندارد بلکه مهم، رسیدن به نقطه ای است که روزهای متوالی در راه آن قدم برداشته اند.
خیابان مملو از انسانهای آزاده و عاشقی است که برای زیارت مرقد مطهر مولای خود مشتاقانه رنج سفر را به جان می خرند و با پای پیاده برای نشان دادن صلابت و اتحاد مسلمانان چه شیعه و چه سنی عازم شده اند.
جمعی از مسلمانان ایران، افغانستان، روسیه، تانزانیا، فلسطین، الجزایر، نیجریه ، هند ، پاکستان ، بنگلادش، ترکیه و دیگر کشورهای آسیایی و آفریقایی، اروپایی و آمریکا نیزبا در دست داشتن پرچم های مختلف در راه صحن حرم مولا بودند.
به صحن که می رسیم دیگر جای حرکت نیست، عاشقان، حرم مولا را در آغوش گرفته و زمینیان پروانه وار بر گرد نور می چرخند. اینجاست که فراموش کردم برای چه کاری آمده بودم.
در آن لحظه بیتی از شعر یکی از شاعران کُرد زبان در ذهنم تداعی شد که نیم قرن پیش در صحن مولا علی گفته بود. «هرکه بوی نیدن شاه نجف مال له وینه سیمرغ ایجاد کیدن بال». «هر کسی که بارگاه شاه نجف را از نزدیک نظاره گر باشد به سان سیمرغ صاحب پر پرواز خواهد شد».