شنبه 31 شهریور 1403

29 خرداد 1396

ای شما که به انسان بودن معنی دادید، یک ملت، در طول یک تاریخ، در اندوه شما ضجه می کند

از آن روز دردناک که خیال نیز از تصورش می هراسد و دل از دردش پاره می شود چشم های این ملت از اشک خشک نشده است.


و شما ای دو تن:

ای خواهر!

ای برادر!

ای شما که به انسان بودن معنی دادید، و به آزادی جان، و به ایمان و امید، ایمان و امید، و با مرگ شکوهمند خویش به حیات، زندگی بخشیدند!

آری ای دو تن!

از آن روز دردناک که خیال نیز از تصورش می هراسد و  دل از دردش پاره می شود-- چشم های این ملت از اشک خشک نشده است.

توده ما قرن هاست که در غم شما و در عشق به شما می گوید، مگر نه عشق تنها با اشک سخن می گوید؟

یک ملت، در طول یک تاریخ، در اندوه شما ضجه می کند به جرم این عشق، تازیانه ها خورده و قتل عام ها دیده و شکنجه ها چشیده و هرگز برای  یک لحظه،  نام شما دو تن از لبش، و یاد شما از خاطرش،  و آتش بی تاب عشق شما از قلبش نرفته است.

هر تازیانه ای که از  دژخیم خورده است، داغ مهر شما را بر پشت و پهلویش نقش کرده است.....

ای زینب!

ای زبان علی در کام!

با ملت خویش حرف بزن!

ای زن!

ای که مردانگی، در رکاب تو، آتش عشق و درد بر جانشان می افکند، به تو محتاجند بیش از همه وقت.

ای زبان علی در کام!

ای رسالت حسین بر دوش!

ای که از کربلا می آیی، پیام شهیدان را در میان هیاهوی همیشگی قداره بندان وجلادان، همچنان به گوش تاریخ می رسانی،       با ما سخن بگو، مگو بر شما چه گذشت، مگو در آن صحرای سرخ چه دیدی، مگو جنایت آن تا به کجا رسید، مگو که خداوند، آن روز، عزیزترین و پر شکوه ترینارزشها و عظمت هایی را که آفریده است، یک جا، در ساحل فرات، و بر روی ریگزارهای تفتیده بابان طف، چگونه به نمایش آورده، وبر فرشتگان عرضه کرد، تا بدانند که چرا می بایست بر آدم سجده می کردند؟

اما بگو، ای خواهر، بگو ما چه کنیم،؟

زنده یاد دکتر علی شریعتی