نمی توان این حرکت پر جوش و خروش را توصیف کرد؛ طوفان؛ سیل یا چیزی شبیه یک سونامی اما آرام و پر حوصله که انسان هایی با پای پیاده به تصویر کشیده اند.
از روی پل ها و ساختمان های مشرف بر خروجی های بغداد می شود رد جاده کربلا را تا دوردست هایی گرفت که در حالت عادی ممکن نیست و تا دلت بخواهد سیاهی می زند و تا نقطه ای که زمین به آسمان می رسد، رنگش را می توان دید.
از امروز ، روز بغدادی هاست که در جاده کربلا براه بیفتند و جاده و میزبانان میان راهی چشم براه مهیمانان امام حسین(ع).
خروجی بغداد به سمت کربلا که از هفته گذشته دچار ازدحام های ناشی از زائران سایر استان ها و شهرها به سمت کربلا بوده ، از امروز تقریبا مسدود شده و غیر از خودروهای نظامی و امدادی کسی اجازه تردد در این مسیر را ندارد.
از امروز تا روز جمعه تنها آدم ها هستند که از آخرین سیطره (ایستگاه بازرسی) خروجی های بغداد عبور می کنند ، انسان های سبک و بی بار و بنه که از ائمه اطهار(ع) آموخته اند سبک بال بودن را و شاید از همین روست که جز پرچم هایی به نشانه 'بودن' و 'حضور' و شال های سبزی به نشانه عشق به ائمه ، با دستهایی خالی چون رودی آرام در حرکت هستند.
آنها به عشق زیارت روانه شده و در جاده روان هستند و همانند هرساله هراسی از کوردلان و جهل اندیشان ندارند. آنها آمده اند تا به افراط و افراط گری و تکفیر نه بگویند و با راه و رسم و سیره امام خود که پیام آور صلح و محبت است، بیعتی مجدد کنند.
میلیون میلیون به جاده زده اند تا چشم های دنیا را باز کرده و بگویند که در مقابل تکفیر و تروریسم ایستاده اند؛ تا به دنیا بفمانند که اگر سلاح بدست گرفته اند و ایستادگی امروزیشان ، هزینه ای است که برای جلوگیری از اشاعه ویروس تروریسم در جهان می پردازند.
آنها جاده ای را طی کرده و پشت سر می گذارند که تا پیش از محرم امسال ، برشی از آن به جاده مرگ معروف بود و با عملیات جرف الصخر در آستانه محرم تا حدودی به آرامش رسیده است.
زائران بعد از خروج از بغداد ، از محمودیه و یوسفیه تا اسکندریه و بعد از آن المیسب را طی می کردند که با احتساب جرف الصخر در غرب این محور، مثلثی هولناکی از عملیات تروریستی را شکل می داد.
عراقی ها هر سال در این جاده هزینه پرداختند که شاید یکی از هولناک ترین آن مربوط به زنی انتحاری بود که سال 1387 وارد چادر استراحت زنان زائر در اسکندریه شد و با انفجار خود 70 زن بیگناه زائر را به کام مرگ کشید.
جاده دیگری هم عرض و به موازات جاده بغداد – کربلا وجود دارد که زئران از آن طریق خود را به کربلا می رسانند؛ خط آهن سراسری شمال – جنوب که صدها هزار زائر را طی این روزها از بغداد به نزدیکی های کربلا منتقل می کند.
هزاران هزار در کنار هم و بطور فشرده در واگن های مخصوص بار و مسافر تنگ هم نشسته و تا منطقه 'عون ' در حدود 24 کیلومتری کربلا می روند و از آنجا به جاده و سیل پیادگان می پیوندند.
در طول جاده اما سبد سبد عشق و مهربانی ، عاطفه و محبت توزیع می شود. مردانی پیر و جوان در جاده راه می بندند تا زائر امام حسین (ع) را نوازش کرده و غبار راه و خستگی اش را از تنش بروبند و اینان راهزنان عشق حسین اند.
سلطل های آب آماده کرده اند برای پاهایی که جاده را شلاق و به خود تاول زده اند! بساط واکس براه کرده اند تا کفش های زائر کربلا را خاک بروبند و غذاهایی که عطر و بویشان در تمام 110 کیلومتر راه بغداد به کربلا در فضا پیچیده می ماند.
... و چادرهایی برپا کرده اند که ثروتمند و فقیر شبی را کنار هم بیتوته کنند و این معجزه اربعین است که این همه مهر و عطوفت افشانده است و مرزهای غنی و فقیر را در نوردیده و جاده کربلا همین است و همین خواهد ماند.