پنج شنبه 29 شهریور 1403

همراه با پیامبر خدا در آخرین حج! (۵)

همه مَشغول برپایی خیمه‌ها می‌شوند. پیامبر خدا هم کمک می‌کنند تا خیمه‌ها برپا شوند. به سرعت انبوهی از خیمه‌ها در منطقه‌ وسیعی برپا می‌گردند و منظره زیبایی به خود می‌گیرد.


همراه با پیامبر خدا در آخرین حج!(۵)

همه مَشغول برپایی خیمه‌ها می‌شوند. پیامبر خدا هم کمک می‌کنند تا خیمه‌ها برپا شوند. به سرعت انبوهی از خیمه‌ها در منطقه‌ وسیعی برپا می‌گردند و منظره زیبایی به خود می‌گیرد. خیلی از جمعیت اطراف پیامبر، نیم نگاهی به او دوخته‌اند تا ببینند مسکنش را کجا قرار می‌دهند. آیا به خانه‌ اقوام‌شان می‌روند یا کنار مردم، یکی از همین خیمه‌ها را اختیار می‌کنند؟

  ● دعوت‌ها را رد می‌کنند!

پیامبر فرزند مکه‌اند و تا ده سال قبل از این، در همین شهر ساکن بودند. خویشاوندان زیادی در این شهر دارند. خیلی از اقوام و خویشان حضرت دوست دارند او چند روزی که در مکه هستند به خانه‌شان مهمان‌شان شوند و خانه و کاشانه و امکانات‌شان را در اختیار او و همسرانش قرار بدهند. 

 علی بن ابی‌طالب خدمت حضرت می‌رسند و پیشنهاد می‌کنند که در خانه‌ یکی از اقوام در مکه ساکن شوند. حضرت نمی‌پذیرند.۱

ام هانی خواهر امام علی نیز خدمت پیامبر خدا می‌رسند و از حضورشان در زادگاه‌شان ابراز خرسندی می‌کند و با خیر مقدم به حضرت، از ایشان دعوت می‌کند که تا در یکی از خانه‌های اقوام اقامت نمایند.۲ حضرت نمی‌پذیرند و می‌فرمایند، کنار زایران می‌مانم و منزلی جز همان خیمه‌های کنار حجاج اختیار نمی‌کنم. 

لذا تا روزی که برای عزیمت به منا و عرفه شهر را ترک می‌کنند در خیمه‌ای در کنار حاجیان سکونت دارند. 

 ● روانه مسجدالحرام!

پس از استقرار جمعیت و جابه‌جایی اثاثیه‌ها و خواباندن شتران بارکش، پیامبرخدا دستور به حرکت حجاج برای زیارت خانه خدا و انجام اعمال می‌دهند. 

بیشتر مردم پیاده و عده‌ای هم سواره از منطقه ابطح به سوی مسجدالحرام حرکت می‌کنند. جمعیت مستقیم دره‌ای را طی می‌کند تا به باب بنی‌شیبه می‌رسند.

 ● دعای رسول‌الله هنگام رویت کعبه!

حضرت سوار بر شتر "قصواء" هستند. از بیرون مسجد الحرام چشمان‌شان به جمال کعبه می‌افتد از فراز شتر دست‌ها را بالا می‌برند و در این حال افسار شتر از دست‌شان رها می‌‌شود و با دست چپ دوباره آن را بر‌می‌دارند و چنین خداوند را می‌خوانند:

"اللّهّمّ اَنتَ السّلام وَ مِنک السّلامُ ، فَحَیّناربنا بالسّلام.

اللّهم زِد هذاالبیت تشریفاً و تعظیماًو مَهابهً و زد من حجه و اعتَمره تکریماًو تشریفاً و تعظیماً و براً"

 "خدایا تو سلامی و سلام از توست.

پروردگارا! با سلام بر ما تحیت فرست. 

خدایا! بر شرافت و عظمت و هیبت این خانه بی‌افزا و هرکس که برای حج یا عمره قصد آن نماید، کرامت و شرف و عظمت و نیکی او را افزون فرما."

   ●آداب و اعمال پیامبر در مسجدالحرام!

رسول خدا از باب بنی‌شیبه وارد مسجد الحرام می‌شوند. در هنگام ورود حمد و ثنای خدا را می‌گویند و بر جدشان حضرت ابراهیم سلام و درود می‌فرستند، سپس حجر الاسود را استلام می‌کنند ( دست می‌مالند و بوسه می‌دهند)۴

سپس هفت بار دور خانه خدا طواف می‌کنند و بعد آن، پشت مقام ابراهیم دو رکعت نماز می‌خوانند۶. سپس وارد چاه زمزم می‌شوند و آب می‌آشامند و از آن بیرون می‌آیند و رو به کعبه چنین دعا می‌کنند:

"اللهم انّی اَسئلُک علماً نافعاً و رزقاً واسعاً و شفاءً من کُلّ داء و سُقم"

بارالها از تو درخواست دانشی سودمند و روزی فراوان و شفای از هر درد و مرضی دارم."

همه جمعیت به او می‌نگرند که چه می‌کنند و چه ذکر و چه دعایی بر لب دارند و چگونه با خداوند مناجات می‌کنند.

 بعد از درنگی کوتاه، رو به همراهان می‌کنند و می‌فرمایند: آخرین دیدار شما با کعبه با استلام حجر باشد.

سپس به سوی حجر الاسود می‌روند و آن را استلام می‌کنند.۷

  ●آداب و اعمال سعی!

پس از استلام حجر به سوی صفا می‌روند و می‌فرمایند:

 "آغاز می‌کنم به آن‌چه خداوند آغاز کرده است". 

حضرت بالای کوه صفا می‌روند و بیش از یک ساعت در آن‌ جا خلوت می‌کنند و غرق در دعا و مناجات با خداوند می‌شوند. 

 ● سعی از شعائر الهی‌‌است!

برخی تصور می‌کردند که سعی بین صفا و مروه از سنت‌های مشرکان است، با نزول وحی که اعلام می‌دارد که صفا و مروه از شعائر الهی‌اند، این باور و تصور اصلاح می‌گردد.

 الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ ۖ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا ۚ وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ

  ●تبیین حکم حج تمتع!

پیامبرخدا بعد انجام سعی و پایان اعمال، در میان جمعیت می‌ایستند و می‌فرمایند:

آنان که قربانی همراه ندارند، آن‌چه تاکنون انجام داده‌اند را عمره تمتع قرار بدهند و از احرام خارج شوند و همه محرمات احرام هم بر آن‌ها جائز است و آنان که قربانی همراه دارند، باید تا پایان اعمال حج در احرام بمانند.۱۰

این اعلام از سوی پیامبر خدا که بر اساس فرمان خداوند( آیه ۱۹۶ سوره بقره) بوده، حج در اسلام را از حج جاهلیت متمائز و متفاوت‌ می‌سازد.

● ممنوعیت عمره در فرهنگ جاهلیت!

 در دوره جاهلیت، انجام عمره در ماه‌های حج، حرام و ممنوع بود و آن را یکی از زشت‌ترین کارها تلقی می‌کردند و کسی که برای حج محرم می‌شد نمی‌توانست در همان حج، عمره انجام بدهد.

  ●رسوب فرهنگ جاهلیت!

به جهت رسوب فرهنگ جاهلی در اذاهن برخی از مسلمانان بود که به شدت با تشریع عمره تمتع در حج مخالفت می‌کردند و رغم تاکید پیامبر و ناراحتی‌شان از فرهنگ جاهلی و نپذیرفتن حکم خداوند، به این حکم گردن ننهادند. 

 پیامبر خدا از این نافرمانی سخت ناراحت و غضب‌ناک است، عایشه پیامبر را در چنین حالی می‌بیند، از او می‌پرسد: چه کسی شما را چنین خشمگین کرده است؟ خداوند او را در آتش جهنم بسوزاند.

فرمودند: "من مردم را به عملی امر می‌کنم، ولی آن‌ها در انجام آن تردید و شک دارند."۱۱

   ●مخالفت با حکم خداوند و پیامبر!

لختی تامل می‌کنند و مردم را جمع می‌کنند و می‌فرمایند: ای مردم ! آیا شما خدا و رسول او را تعلیم می‌دهید؟ سوگند به خداوند که من از همه شما به احکام خداوند داناترم و ترسم از خداوند از همه شما بیشتر است و اگر آن‌چه الان مشاهده می‌کنم اول مشاهده می‌کردم از این‌‌ها که پیش‌آمده، هیچ گاه با خود قربانی نمی‌آوردم و من هم از احرام خارج می‌شدم."۱۲

با این سخنان پیامبر، جمع زیادی از افرادی که در تردید بودند از احرام خارج می‌شوند ولی هم‌چنان عده‌ کمی ساز مخالف می‌نوازند و بهانه‌‌جویی می‌کنند و از پذیرش عمره تمتع و حکم خداوند سر باز می‌زنند!

از جمله عمر بن خطاب است که پیامبر خدا مشاهده می‌کنند هم‌چنان در لباس احرام باقی مانده است. 

به او می‌فرمایند: ای عمر! چرا تو را در حال احرام می‌بینم؟ آیا با خود قربانی آورده‌ای؟

گفت: نه، نیاوردم.

می‌فرمایند: می‌دانی که من امر کردم کسانی که قربانی نیاورده‌اند، از احرام خارج شوند. 

گفت: ای‌رسول‌خدا، سوگند به خدا تا تو در احرام هستی، از احرام خارج نخواهم شد. 

فرمودند: تو به این عمل ایمان‌نمی‌آوری تا وقتی که‌ بمیری.۱۳ 

   

     ادامه دارد

  •      حمید احمدی

  

-----------------

منابع: 

  1.  اخبار مکه، ج۲، ص۱۶۱، المغازی ج۲، ص۱۸۹.
  2. همان ص۱۷۳ و الکافی، ج۴، ص۵۱۹.
  3.  سبل الهدی و الرشاد، ج۸، ص۴۶۱و بیهقی، ج۵، ص۷۳
  4. بحارالانوار، ج۲۱، ص۴۰۲و المغازی، ج۲، ص۱۰۹۸
  5. مغازی، ج۲، ص۱۰۹۷. فروع کافی، ج۱،ص۲۸۳.
  6. بحار‌الانوار، ج۲۱، ص۴۰۲و مغازی، ج۲، ص۱۰۹۸.
  7. همان.
  8. تهذیب الاحکام، ج۵، ص۱۴۵ و ۴۵۴.
  9.   بقره، ۱۵۸
  10. صحیح مسلم، ح .۱۲، ص۸۷۳- ۸۷۴ و سنن ابی‌داود، ج۲، ص۱۵۴.
  11. صحیح مسلم، ح۱۳۰، ص۸۷۹،زادالمعاد ج۱، ص۲۴۷.
  12. سیره حلبی،ج۳،ص۳۹۶.طبقات ابن سعد ، ج۲، ص۱۸۷.
  13.  معالم المدرستین، ج۲،ص۲۰۷