همراه با پیامبر خدا در آخرین حج! (۲)
● سر انجام بعد از روزها انتظار، منادیان، جرس حرکت را نواختند. ۲۶ ذیقعده زمان حرکت به فرمان پیامبر خدا تعیین و اعلام گردید.
خبری که بر شوق پرواز افزود و مدار و کانون همه قرارها و گفت و گوها قرار گرفت.
مردان و زنان از صبحگاهان در هر میدانگاهی و زیر سایه نخلها دور هم حلقه زده از سفر پیشرو گفتوگو میکنند. جوانان از رویاهای سفر میگویند و زنان از اسباب و اثاثیه سفر و سختی راه و دارو و دوا و البسه و سلایق مردانشان و از لذتهای سفر با همسران و دختر پیامبر ساعتها با هم سخن میگویند.
همه به انتظار نشستهاند و منتظر صدور فرمان پیامبر خدا هستند.
خبرها حکایت از تصمیم و آمادگی جمیعت انبوه از مدینه و اطراف آن برای حرکت دارد.
پیامبر خدا همچنان مردم را به سفر و همراهی با کاروان حج ترغیب میکنند
و با اعلام همراه آوردن همه اعضای خانواده خود و علی بن ابیطالب بر این شور و اشتیاق میافزاید.
بسیاری از مردان تصمیم گرفتند همسران و اعضای خانواده را با خود در این سفر همراه کنند.
جوانان با شوق و جد و جهد تمام کنار مردان مجرب، در تدارک سفرند و جمعی هم به فرمان و درخواست پیامبر خدا مسئولیتهایی را برای اداره و راهبری کاروان بزرگ که تا آن روز حجاز به خود ندیده بود، پذیرفتند.
رفت و آمدهای بیانقطاع و مکرر جمعی از مردان به خانه و مسجد پیامبر، حکایت از برنامه ریزی و تدارک و تجهیز کاروانها و تهیه زاد و توشه برای سفر دارد.
●تدارک زاد و توشه
پیامبر خدا علاوه بر آنچه مردم برای سفر تهیه کردند، آذوقه و توشه از آرد و قاووت و.... برای خود و حاجیان تدارک کردند.
یکصد شتر برای قربانی تهیه کردند تا در روز عید قربان در منا ذبح کنند. به مردمی که تمکن داشتند و میتوانستند قربانی تهیه نمایند، توصیه کردند تا قربانی تهیه و همراه کنند.
●سازماندهی کاروان بزرگ.
مدیریت جمیعت انبوه نیازمند نظم و سازماندهی بود که با درایت و تدابیر پیامبر اعظم به شایستگی و به شکل مثال زدنی انجام گرفت.
قبل از حرکت زایران، برای هر بخش و امری مسئولی تعیین کردند.
ابورافع مسئول اثاث پیامبر خدا و تدارک آذوقه حاجیان شد.۱
ناجیه بن جُندب با عدهای از جوانان قبیله اَسلَم، مسئول شتران قربانی شدند که پیامبر خدا از مدینه با خود همراه کردند.
این گروه با مسئولیت بن جُندب در مسیر و طول سفر تا روز عید قربان عهدهدار نگهداری و مراقبت و تهیه و دادن علوفه و آب به شتران شدند.
مُعمَّر بن عبدالله مسئول حمل بارها و محکم کردن جهاز شتران شد.2
اَنجثه، ساربان شتران همسران پیامبر و خانوادهاش انتخاب شد.
انجثه در حُداء ( آواز خواندن برای تند راندن شتران) مهارت خاص داشت.3
بُراءبن مالک نیز که در حداء مهارت داشت برای آواز خواندن شتران مردان تعیین شد.4
همچنین افرادی برای مسئولیتهای دیگر این سفر انتخاب و منصوب شدند.
●تنظیم تقویم حرکت کاروان از مدینه تا مکه
تنظیم حرکت کاروان بزرگ، تدبیر دیگری بود که با دقت و درایت پیامبر خدا انجام گرفت. اگر این جمیعت انبوه حرکتشان بر اساس برنامه زمانبندی شده انجام نمیگرفت، باعث اختلال در سفر میشد و آن را با چالشهای جدی مواجه میساخت.
و ممکن بود در موعد مقرر برای اعمال در موسم حج، به مکه نرسند.
سیر حرکت کاروان را به نحوی برنامه ریزی کردند که هم در کوتاهترین زمان به مقصد برسند و هم مراعات افراد مسن و زنان شده باشد. محلهای استراحت و توقف کوتاه کاروان مشخص گردید.
برای این منظور پیامبر خدا خود به آموزش و توجیه ساربانان و مسئولان سیر کاروانها پرداختند.5
●همراه کردن همسران و دختر و فرزنداش.
پیامبر خدا برای تشویق و ترغیب مردم و نیز فراهم کردن انجام مناسک حج که عبادتی است بیبدیل، همه همسرانش به همراه دخترش حضرت فاطمه سلام الله علیها و فرزندان خردسالش را با خود همراه کردند و برای هر یک، شتر و توشه و اثاث سفر تدارک دیدند.
علی بن ابیطالب در آن اوان در مدینه نبودن. حضرت در ماه رمضان به همراه ۳۰۰ نفر، بعد ناکامی حذیفه و خالد بن ولید فرستادگان پیامبر به یمن، به امر حضرت رسول، عازم یمن شدند تا به ساماندهی امور مسلمامان اقدام و قبایل مختلف را به اسلام دعوت نمایند و از آنجا با مردم یمن رهسپار حج شوند.
● تعیین میقاتها و اطلاع رسانی
زایران از مبادی و مناطق مختلف روانه حج میشدند. لذا محل مُحرم شدن آنان نمیتوانست یک محل و نقطه باشد چنانچه امروز نیز چنین است. به همین سبب پیامبر
قبل از حرکت کاروان حاجیان از نقاط مختلف، میقات ( محل مُحرم شدن) پنجگانه برای هر یک از مناطق و شهرهای مختلف بر حسب مدخلهای ورودی حاجیان را تعیین کردند و مردم را نسبت به آنها آگاه ساخته و اعلام کردند، هر کس قصد حج یا عمره دارد باید از این محلها لباس احرام به تن کرده و تلبیه( اللهم لبیک ..) بگوید و مُحرم شود و کسی نباید بدون احرام وارد مکه شود.
•بطنالعقیق برای عراق و نجد،
•یَلَملَم برای یمن، •قرنالمنازل برای طائف،
•جحفه برای شام و مغرب،
•ذُوالحُلیَفه برای مدینه.
کسانی که بعد از این میقاتها به سمت مکه سکونت دارند، میقاتشان منزلشان تعیین گردید.۶
پیامبر صبح روز ۲۶ذیقعده از مدینه خارج شدند و هنگام خروج از مدینه فرمودند:
"الّلهم حجّه لا ریاءَ فیها ولا سُمعهً"۷
خدایا حجی که در آن نه ریا باشد و نه هدف آن خودنمایی و به دیگران رساندن باشد، روزی ما فرما"
جمعیت همراه پیامبر قبل از ظهر به ذوالحُلیفه رسیدند.
دستور دادند همه به نظافت خود برسند و غسل کنند. منتظر ماندند تا همه جمعیت به میقات برسند و بعد از آنجا احرام پوشیدند.
همه مردم چشم به پیامبر دوخته تا ببینند چگونه مُحرم میشوند و چه آداب و ذکرهایی میگویند تا بدانگونه عمل کنند.
حدود هفتاد هزار نفر برای سفر از مدینه و اطراف آن همراه پیامبر شدند. برخی تعداد جمیعت را بیش از این دانسته تا یک صد هزار نفر نیز آوردهاند.
این جماعت انبوه
به تدریج مُحرم شده و رهسپار مسیر مکه میشدند. پیامبر خدا با تانی و صبر، بر همه این کاروان بزرگ نظارت کردند تا محرم شوند. افرادی را تعیین کردند تا که مسائلی و مطالبی که بیان میکنند به گوش همه برسانند.
●آداب و چگونگی محرم شدن پیامبر
پیامبر دو قطعه پارچه از جنس پنبه برای احرام آماده کرده بودند، یکی برای "ازار"،(برای نیم تنه پایین)و دیگری "رداء" که بر دوش انداخته میشد. هر دو پارچه از بافتههای یمن بود.۸
پیامبر خدا بعد وفاتشان با همین دو جامهی احرام، کفن شدند.۹
عدهای به دلیل تنگنای مالی رغم آنکه امکان تهیه لباس احرام را نداشتند، ولی به عشق امیر قافله و به خاطر لبیک به دعوت خداوند سبحان و حبیب او پیامبرخدا، بیزاد و راحله روانه سفر شدند و با کاروان بزرگ حج با صد جان رهسپار خانه دوست گردیدند و چنان وجودشان سرشار از عشق و شوق این سفر و همسفر شدن با محبوب خدا شدند که تهی دستی و سختی راه نتوانست ایشان را به ماندن وادارد.
اي دل آن دم که خراب از مي گلگون باشي**
بي زر و گنج به صد حشمتقارونباشي.
در مقامي که صدارت به فقيران بخشند**
چشم دارم که به جاه از همه افزون باشي.
در ره منزل ليلي که خطرهاست در آن**
شرط اول قدم آن است که مجنون باشي.
پیامبر با علم بر عشق و شوقشان، بر آنات سخت نگرفتند و به آنان فرمودند:
آنان که لباس احرام ندارند، عمامه و دستار بر دوش خود انداخته تا از احرامشان به حساب آید.
پیامبر غسل کردند و بعد به مسجدی که در کنار درختی بنا شده بود، رفتند و در آنجا نماز ظهر را خواندند و خارج شدند.۱۰
هنگامی که پیامبر محرم شدند، جبرئیل فرود آمدند و به حضرت فرمودند: همراهان خود را امر کن تا صدا به گفتن لبیک بلند کنند۱۱
پیامبر خدا نیت حج کردند و حرکت نمودند تا به "بیدا" رسیدند.
مردم در دو طرف صف کشیدند،۱۲ پیامبر با صدای بلند گفتند:
"لبَّيك اللّهمّ لبَّيك، لبَّيك لا شريك لك لبَّيك، إنّ الحمد و النّعمة لك و المُلك، لا شريكَ لكَ لبَّيك.لبَّيك ذا المَعَارِج لبَّيك.
عبارت لبیک ذیالمعارج را تکرار میکردند. هرجا سواری میدیدند یا از تپهای بالا میرفتند یا به درهای فرود میآمدند، آن را گفتند.
در پایان شب و هنگام تعقیب نمازها نیز لبیک را تکرار کردند.۱۳
●نیت حج
چون هنوز حج تمتع ابلاغ نشده بود، همه مردم نیت حج کردند و نمیدانستند عمره چیست تا آنکه پیامبر در مسیر تا مکه به تدریح حج تمتع را تشریح کردند.۱۴
پیامبر به کسانی که کم توان بودند و مرکبی نداشتند و قصد داشتند پیاده راه را طی کنند، دستور دادندتا بر شتران قربانی که همراه آوردند، سوار شوند.۱۵
شیخ طوسی در امالی آورده است که آن حضرت از کنار مردی عبور کردند که شتر قربانی همراه داشته و پیاده پشت سر آن میآمد، حضرت فرمودند: چرا سوار نمیشوی؟
گفت: قربانی است!
فرمودند: اشکالی ندارد، سوار شو.۱۶
حمید احمدی
● منابع
۱-امتاع الاسماع، ج۹،ص۳۰۱
۲-المغازی،ج۲،ص۱۰۹۱و الکافی،ج۴،ص۲۵
۳-تهذیبالاحکام،ج۵،ص۴۸۹.
۵-همان
۶-تهذیبالاحکام،ج۵،ص۵
۷-بحارالانوار،ج۹۶،ص۱۲۰
۸-تهذیبالاحکام،ج۵،ص۵۹
۹-الکافی،ج۴،ص۳۳۹
۱۰-المغازی، ج۲
۱۱-الکافی،ج۴،ص۲۴۵
۱۲- همان،ص۳۳۶
۱۳- همان،ص۲۵۰
۱۴- معالم المدرستین، ج۲،ص۲۰۲
۱۵- المغازی، ج۲، ص۱۰۹۱
۱۶- امالی، ص۳۵۹ ووسایلالشیعه،ج۸،ص۶۱