شنبه 4 اسفند 1403

از متوکل‌ترین مردان روزگار بود!

به مناسبت تشییع پیکرهای پاک رهبران بزرگ مقاومت


 از متوکل‌ترین مردان روزگار بود!

به مناسبت تشییع پیکرهای پاک رهبران بزرگ مقاومت

 

تجربه اهل ایمان و اندرز اولیای الهی و تحفه نفیس پیام‌آوران عرشی و سالکان طریقت بر این امر دلالت دارد که آدمی اگر تسلیم حق شد و بر خالق هستی و پروردگار عالم توکل کرد، بزرگی یابد و شهد شیرین رضا را خواهد چشید و آرامش در وجودش مستقر گردد و بی‌نیازی و شادمانی بر جانش می‌نشیند.

اهل توکل برغم دانش و تدبیر و عقلانیتی که از آن به لطف حق بهره‌مندند، آن‌چه راهگشا و کارگشای امورشان هست توکل به خداوند است. توکلی که بنیانش، معرفت به حضرت حق است و ایمان به حضور و توانایی و ربوبیتش! 

بسنده کردن به دانش و تقوای خویش در پیشبرد امور،خود آسیبی است بازدارنده،چنان‌چه گفته‌اند:

تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست

راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش۱

این تحفه نفیس عرشی و معرفت و ایمان حضرت حق تعالی را در رهبر بزرگ جهاد و سید

 مقاومت شاهد بودند و همه کسانی‌ که سال‌ها حضورش در راهبری حرکت عظیم و پیچیده جهاد و مقاومت را همراهی و دنبال می‌کردند، به عیان شاهد بودند که چگونه به حوادث عالم به عین رضا و سمع قبول و طوع تسلیم نظر‌ می‌کرد!

این رضا و تسلیم از شعاع درخشش توکل بود. توکلی بر بنیان معرفت و باوری از ژرفای اندیشه و خرد و از همه وجود!

از این رو او از متوکل‌ترین مردان روزگار بود؛ اما توکلی منحصر و مخصوص به خودش!

 روح توکلی در او بود که در آن به‌ برنامه‌ریزی و سعی و تلاش در حد اوج خود قائل بود که در اندک افراد اهل ایمان می‌توان سراغ گرفت.

روح توکلی بر او حاکم بود که آن‌گونه؛ در نتیجه‌ی امور ساکن و راضی بود، گویی پَرِ کاهی در دست باد حوادث است و بزرگی روح حماسی‌اش در بُعد عملبات و نه در تفنن نظریات، نمي‌توانست جز در سایه توکل معنای دیگری داشته باشد. 

روزگاری تلاش برای رفع سوء تفاهم‌ها با کسانی که به روی حزب‌الله تیغ کشیده بودند، با برنامه‌ریزی مدبرانه و پی‌گیرانه، به سراغ‌شان رفت و هيئت‌‌هایی به دیدارشان گسیل داشت تا از نقار و شکاف‌ها و تنازعاتی که بنیان مقاومت را تضعیف می‌کرد، رفع نماید و بکاهد. در این تلاش به سخن و نگاه کسانی که آن را دون شأن و منزلت اجتماعی و دینی‌اش می‌دانستند، اعتنایی نکرد و فقط به خداوند توکل کرد و آبرو و حیثیت خویش با پرودگار معامله نمود.  

در برابر غوغاسالاری و شارلاتانیزم رسانه‌ای در جهان عرب نیز چنین کرد و کمر همت می‌بست و خود تریبون تبیین بر پا می‌کرد و رغم همه تهدیدات و تنگناها، از آرمان بلندش و راه مقاومت در برابر جبهه تسلیم و نفاق و نظام سلطه خردمندانه دفاع و روشن‌گری می‌نمود و خم بر ابرو نی‌انداخت و چهره‌اش نشکست.

در همه این تلاطمات بر کشتی آرام وجود او در اقیانوس توکل و تسلیمش، پَرکاهی خدشه نی‌افکند.

هنگامی که احساس می‌شد همه درها بر او و یاران بزرگش بسته شده با توکل قفل‌ها می‌گشود و با صبر ظفر می‌یافت و هیچ‌گاه از جهاد باز نی‌ایستاد و درب‌های نصرت و فتح بسته نمی‌دید و از تلاش خسته نگردید‌.

گر زلیخا بست درها هر طرف

یافت یوسف هم ز جنبش منصرف

باز شد قفل و در و شد ره پدید

چون توکل کرد یوسف برجهید

گر چه رخنه نیست عالم را پدید

خیره یوسف‌ وار می‌‌باید دوید۲

 

  •         حمید احمدی 
  •          ۳ اسفند ۱۴۰۳
  • ---------------------------
  • ۱- دیوان حافظ، غزل ۲۷۶
  • ۲- مثنوی مولوی