ایده این مقاله این است که اربعین را ذیل امداد و مددکاری قرار دهیم. رسانه ها حوزه مددکاری را تحت الشعاع قرار می دهند اما مددکاری همچنان قوی است و به دنبال بهسازی زندگی و زیست بوم های اجتماعی است که ذیل علوم اجتماعی تعریف شده و ما به ازای عملیاتی آن محسوب می شود. راهپیمایی اربعین هم به جهت امدادهای فوری و امداد در بحران ها تجلی دارد و هم از حیث امدادهای مستمر و مددکاری مورد نظر است که سویه های جالبی دارد.
ما معمولاً با جهات فرهنگی و ایدئولوژیک مددکاری خداحافظی می کنیم. و مددکار را وقتی حرفه ای می دانیم که این مباحث را در مددکاری خود در نظر نگیرد و نسبت به آن لا بشرط باشد. اما پیاده روی اربعین استانداردهای مددکاری را به لحاظ کمی و کیفی بالاتر می برد هم در مددکاری معمولی و هم در امداد و نجات و مدیریت یک بحران. بنابراین استانداردهای مددکاری و سویه های ایدئولوژیک در آن بالا رفته است.
ما در ایران حدود ده هزار مددکار داریم که تقریباً پنج هزار نفرشان مستمر کار می کنند در حالی که طبق استانداردهای جهانی، به پنجاه هزار مددکار نیاز داریم. این معضله ی مدیریتی، حکمرانی، و علمی با راهپیمایی اربعین اعتماد به نفس و تجربه ما را بالا می برد تا بتوانیم به استاندارد جهانی برسیم. مانع القای این اعتماد به نفس، وجوه زیباشناختی است که در مدیریت اربعین به آن توجه نشده است.
دخالت دولت در این مراسم، بیشتر برای ارائه خدمات راحت تر به زائران و در زمان حضور در ایران است اما هیچ جایی مشخص نشده که در آن هر دو دولت، در مدیریت تصویر راهپیمایی و زیباشناسی آن ورود پیدا کنند. به عنوان مثال، تجلیِ گاه نازیبا شدن این راهپیمایی، به محیط زیست عراق لطمه زده، و مصرف انبوه مواد غذایی در مدت کوتاه به انباشت زباله منجر شده است. اگر بخواهیم از تجربه اربعین در ایران استفاده کنیم؛ باید وجه زیباشناسی آن را رعایت کنیم. وقتی فقط به این فکر می کنیم که زائر به مقصد و هدف برسد اما برای تصویر زیباشناختی آن در انگاره های عمومی و نظام رسانه ای توجه نکنیم؛ استفاده از ظرفیت این راهپیمایی برای الهام بخشی در ساحت های دیگر مانند امداد کاهش می یابد.
مطالب مشابه